*** موشک شهاب-۳***

*** موشک شهاب-۳***

همه چیز درباره سیستمهای موشکی
*** موشک شهاب-۳***

*** موشک شهاب-۳***

همه چیز درباره سیستمهای موشکی

ناگفته‌هایی از شهید تهرانی درباره واحدهای موشکی

ناگفته‌هایی از شهید تهرانی درباره واحدهای موشکی

شهید مقدم می گوید: وقتی که وارد جنگ شدم، ضعف آتش های پشتیبانی از نیروهای تکور و خطوطی که در اختیار سپاه بود را، به شدت احساس کردم و طرحی را به شهید حسن باقری دادم. مبنی بر این که ما از آتش های پشتیبانی که در اختیار داریم استفاده کنیم.

به گزارش  فارس، شهید حاج حسن طهرانی مقدم جزو اولین افرادی است که در سال های دفاع مقدس از نبوغ خود استفاده کرد و توانست خدمات شایانی را به سپاه اسلام ارائه دهد.

آنچه پیش روی شماست گفتگوی منتشر نشده‌ای  از آن شهید بزرگوار است که در سال 89 تهیه گردیده است . مصاحبه ای که تنها یک سوال داشت. این گفتگو در ویژه نامه ای که به مناسبت اربعین ایشان تهیه گردیده منتشر شده است.

*سردار از ناگفته های تشکیل توپخانه و موشکی در جمهوری اسلامی ایران برایمان بگو یید؟

بسم ا...الرحمن الرحیم، اللهم صلی علی فاطمه و ابیها و بعلها و بنیها و السر المستودع فیها بعدد ما احاط به علمک. السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین.
من بنا دارم در این باره راجع به مبانی و استراتژی و به قول برادر بزرگوارمان در باره ناگفته‌های تاریخچه ی تشکیل فرماندهی موشکی در جمهوری اسلامی، مطالبی که به ذهنم می‌رسد، خدمت شما عزیزان عرض کنم که خاطرات بچه هایی که تدوین شده رو تکمیل نماید. بنا براین مبنا، ذکر خاطره یا مسایل آنچه که بر موشکی گذشت، نیست. آن نقاطی که نقاط عطف هست، من بیشتر به آنها اشاره می کنم.
یک مقدمه ای این بخش دارد که استراتژی و دکترین دفاعی سپاه در جنگ بر مبنای مأموریت و نیازمند یهای جنگ تعریف شده؛ مفهوم حرف این هست که ما نیامدیم قبل از تشکیل واحدها، استراتژی و دکترین تعریف کنیم، بر این مبنا چارت و تشکیلات سازمانی ایجاد کنیم، نیرو بگیریم آموزش بدهیم و برمبنای آن، استراتژی یک حرکت کلاسیک رو شروع کنیم. آن نیازهای جنگ، آن دکتری نها رو تعریف می کرده.
دلیلش هم این بود که سپاه آمادگی شرکت در یک عملیات کلاسیک را نداشت، اصلاً مبنای سپاه این نبود. وقتی که عراق با کمک 46 کشور، مستقیم و غیرمستقیم، علیه جمهوری اسلامی، به منظور براندازی نظام مقدس وارد عمل شد مفهومش این بود که ما از همه ی توانمندی هایمان برای مقابله با این تهدیدات استفاده کنیم. مفهوم کاربردی دیگر، توانمندی کشور، سپاه بود. سپاهی که من یادم می باشد، برای این که چریک های فدایی خلق بتونن محبوبیت و مقبولیت مردمی ایجاد کنند، شعارنویسی و دیوارنویسی هاشون این بود که "سپاه را به سلاح سنگین مجهز کنید" هیچ وقت معنی این جمله یادم نمی رود.
سلاح سنگین مفهومش این بود که، ما یک ارتش کلاسیک داشتیم که می بایستی از رزمندگان پشتیبانی نماید و سپاه هم خط شکن باشد و بتواند تهدیدات دشمن رو خنثی کند و خط را تثبیت کند و برای پدافند در اختیار ارتش قرار بده. پس نیازمند یهای سپاه درآفند تعریف می شد. عملیات های آفندی عمدتاً بر مبنای نیروهای تکور و سلاح هایی که رزمندگان با خودشون می تونستند بِبرند، تعریف می‌شد.
سلاح های پشتیبانی کننده که در خطوط عقب تر از لجمن قرار می گرفت، مفهوم کاربردیش این بود که به عهده ی ارتش بود. چون سپاه بنا نداشت که واحدهاش رو سنگین کنه و آتش های پشتیبانی رو تأمین نماید. هواپیما و هلی کوپتر داشته باشد، تانک داشته باشد، سپاه باید سریع عمل می کرد، سریع جابجا می شد و از نیروهای کلاسیک جنگ که ارتش جمهوری اسلامی بود، برای حمایت ها و پشتیبانی های لازم در دوره ی جنگ و پدافند از خطوط فتح شده استفاده می برد.
این صحبت ها مفهومش این می باشد که ما با آتش خیلی بیگانه بودیم. مفهومش این بود که در اختیار ارتش بود. پس به حول و قوه ی الهی، این هایی را که می گویم تشکیل موشکی است، خاطره نیست.
وقتی که وارد جنگ شدم، ضعف آتش های پشتیبانی از نیروهای تکور و خطوطی که در اختیار سپاه بود را، به شدت احساس کردم و طرحی را به شهید حسن باقری دادم در سال 1360 که حدود پاییز 1360 بود. مبنی بر این که ما از آتش های پشتیبانی که در اختیار داریم،
که عمدتاً انواع خمپاره اندازها بود از اینها بتوانیم در یک شبکه ی کلاسیک که امروزه به عنوان فرماندهی آتش های پشتیبانی یا مرکز تطبیق های آتش ازش نام می برند، که آتش هم دارای فرماندهی باشد و این طرحی را به شهید حسن باقری دادم که ما می توانیم از آتش های پشتیبانی مان درجبهه به صورت فرماندهی شده استفاده کنیم و مفهومش اینه که در قالب طرح
توپخانه می تونیم آتش های خمپاره را، براش فرماندهی بگذاریم.
شهید حسن باقری که از نوابغ جنگ و چهره ی بی بدیل و بدون جایگزین در جنگ ما بود، این مطلب را خیلی هوشمندانه گرفت و من دیدم یک مطلبی را نوشت، تایپ هم کرد از آقامحسن(رضایی) امضاء گرفت. گفت مقدم این حرفی را که زدی، برو اجرا کن.
گفتم: من بروم اجرا کنم؟!
گفت: مگه حرف نزدی؟ برو آتش های خمپارهی سپاه را سازماندهی کن.
به چهار قرارگاه قدس، نصر، فجر و فتح. این چهار قرارگاه ما در جنوب بود. ابلاغ کرد که برادر حسن تهرانی مقدم برای ساماندهی آتش های پشتیبانی معرفی می شوند و همکاری لازم را با ایشان انجام بدهید. ما اینجا با برادر حسن شفیع زاده، این شهید بزرگ و با اقتدار و با صلابت، اینجا همراه شدیم و خمپاره اندازهای سپاه را سازماندهی کردیم و طرح فرماندهی آتش را در عملیات طریق القدس، در وقتی که عراق تصمیم گرفت که سوسنگر را و دهلاویه را از ما بازپس گیری کند و بتواند بستان را بگیرد، اوج اقتدار این فرماندهی آتش آنجا نمایان شد. یعنی ما تمام آتش های جنگ را، روی پل سابله متمرکز کردیم و فرماندهی آتش بر
قرار شد و عراق روی پل سابله شکست، تانکش خورد، دو نیم شد. یک قسمی که متکی به رودخان هی نیسان بود، عقب نشینی کردند، یا به عبارتی فرار کردند، آن قسمتی هم که از پل سابله به سمت بستان بود، به اسارت جمهوری اسلامی در آمدند و حمله ی نهایی عراق شکست خورد. لذت فرماندهی آتش را برای اولین بار، سپاه در عملیات طریق القدس چشید. بعد از آن در عملیات فتح المبین هم از فرماندهی آتش های خمپاره استفاده کردیم.
عملیا ت فتح المبین تمام شد، من در سپاه شوش گزارش را وقتی به آقارشید می دادم، دیدم آقارشید دارد می خندد، . شهید دکتر مجید بقایی، فرمانده سپاه شوش آ نجا حضور داشت. دیدم آقارشید با خنده میگه مقدم برو توپخانه ی سپاه را سازماندهی کن. برو سراغ توپخانه. گفتم: آقارشید ما داریم خمپاره را سازماندهی می کنیم.
گفت: در عملیات فتح المبین اگر اشتباه نکنم، 184 قبضه توپ، انواع توپ های روسی به غنیمت سپاه دراومده بود. آن موقع 9 تا سپاه، تیپ داشت. گفت توبرو، تو آن توپ ها را بیاور سازماندهی کن و مأموریت جدید تو اینه و توی فروردین 1361 ، آقارحیم یک حکم
مسئولیت، در واقع آتش های پشتیبانی سپاه را، در گلف اهواز، به من داد.
همان فروردین 1361 بود که ما وارد فاز توپخانه شدیم. یعنی سپاه وارد توپخان هی کلاسیک شد. یعنی آتش های پشتیبانی کم کم داشت شکل خودش را در سپاه پیدا می کرد که ما با شهید بزرگوار، حسن شفیع زاده، اولین نفری بود که رفتم دنبالش بعد از فتح المبین از
تیپ المهدی از شوش آوردمش پیش خودم. آقای محمد آقایی که از مسئولین توپخانه ی سپاه بودند و به انضمام شهید ناهیدی، این بچه های نخبه ی باهوش را ما جمع کردیم، توپخانه ی سپاه را تشکیل دادیم. سپاه دارای توپخانه شد.
سپاه کم کم احساس می کرد برای عملیات هاش نیاز به آتش های پشتیبانی داره که برابر با طرح عملیات خودش، بتونه طرح ریزی نماید و یگان های رزمی خودش را پشتیبانی نماید.
از آن زمان به بعد ضرورت ایجاد آتش های پشتیبانی برای رزمندگان بیشتر احساس می شد. به قسمتی که ما به تدریج توپخانه ها را سازماندهی کردیم و توپخانه ی سپاه تشکیل شد. مرکز تعمیر و نگهداری در گلف، در منطقه ی جنوب گلف تشکیل شد. مرکز آموزش را
ما احداث کردیم و خود شهید شفیع زاده با این که از بنیانگذارهاش بود با سردار زهدی در اصفهان راه اندازی کردند. به تدریج شاهد توسعه ی مجموعه های فرماندهی قرارگاه های توپخانه در سپاه بودیم که ناگهان آقا رحیم پیشنهاد تشکیل موشکی را داد. پس متوجه می شویم آتش های پشتیبانی به تدریج از اساس خودش به بردهای بلندتر دسترسی پیدا می کرد.
اما ماجرا چه بود؟ موشک به چه شکلی در جمهوری اسلامی ایران پدیدار شد؟ در زمان طاغوت، به شدت درخواست انواع راکت ها و موشک ها را از آمریکایی ها داشتتند. آمریکایی ها قبول نمی کردند که شاه را به موشک های زمین به زمین مجهز بکنند. من یادم می آید در اسنادی که ما در یکی از مقرهایمان، من داشتم مطالعه می کردم، سپهبد " میم باشیان " که
مسئول تأمین اقلام عمده ی دفاعی شاه بود، بعد هم به " طوفانیان " واگذار کرد، بعد فرماندهی توپخانه ی شاه شد، من توی اسناد دیدم که درخواست کرده بود که حتی آمریکایی ها یک موشکی بنام " رادرسون " داشتند که یک راکت 60 کیلومتری بود و آمریکایی ها تلویحاً قبول کرده بودند که این راکت را بدهند. برای شاه اوج آرزویش بودکه دسترسی به یک راکت 60 کیلومتری پیدا کند، آن هم از تولیدات ایالات متحده.
آمریکایی ها حاضر نبودند این سلاح را به ایران بِدهند و شاه استدلال می کرد که شوروی به دشمن اصلی ایران که عراق است موشک یا راکت فراگ 7 و موشک اسکاد بی را داده، تو حاضر نیستی به ما حتی یک راکت تاکتیکی 60 کیلومتری بدهی. من یادم است در آن
اسناد که مطالعه کردیم، شاه برای این که در واقع عزم خودش را برای خواستش پافشاری کند، نشان بدهد، یک چرخش عجیبی می کند و می رود طرف روسها و سلاح های روسی خریداری می کند و نشان می دهد که اگر تو از من حمایت و پشتیبانی نکنی، من متکی
می شم به روسها. الان بخشی از سلاحهای روسی که توی ارتش شاه می بینید مربوط به آن زمان هست مثل توپ 130 میلی متری و کاتیوشا که محصول، معاملات شاه با شوروی آن موقع، برای فشار آوردن به آمریکا برای گرفتن موشک های تاکتیکی زمین به زمین.
مفهوم کاربردیش این است که ما با عراقی در حال جنگ بودیم که قبلاً به موشک های فراگ 7 و موشک اسکاد بی مجهز شده بود. مفهوم کاربردیش این بود که عراق برای فشار آوردن به عقبه های ما که جنگ ما، سبقه ی مردمی داشت و مردم از شهرهای ما می آمدند وارد جبهه می شدند، این شهرها را تحت فشار و خانواده ها را تحت فشار قرار بده که از سیل و گسیل
نیروی انسانی از شهرها به جبهه و تقویت یگان های رزم سپاه به عنوان نیروهای بسیجی جلوگیری کند. بهترین حربه اش هم این بود که با شروع عملیات جنگ شهرها و آوردن فشار روی شهرها مانع از گسیل نیروهای مردم ما به خطوط بشه.
طبیعی بود که بخشی را از هواپیماهای تهاجمی اش استفاده می کرد، بخشی هم از موشک های فراگ 7 و اسکاد بی. ولی، جمهوری اسلامی تحمل می کرد. تذکر می داد. اخطار می داد تا این که روزی امام تصمیم گرفتند که به سکوت شان در برابر تهاجمات وحشیانه و بی منطق عراق به شهرها پایان بدهند و یک روز من در قرارگاه بودم، به عنوان فرمانده توپخانه ی سپاه. به من اعلام شد که آماده باش که گلوله های هشدار دهنده ی منور روی بصره بزنی و با عملیات هماهنگی که ما با صدای برون مرزی جمهوری اسلامی که در منطقه ی اهواز بود، انجام می دادیم، اعلام به عراق می کنیم که این گلوله های هشداره و این گلوله های هشدار تبدیل به گلوله های جنگی خواهد شد و عراق باید به حملات، بر روی شهرهای ما پایان بده.
این فکر می کنم درواقع 18 بهمن 62 ، اتفاق افتاد و من اومدم روی کالک امکان تیر را روی نقشه دیدم که توپخانه ی ما هم حتی بردش به بصره نمی رسه. مجبور شدم توپخانه را بیارم به خط اول در منطقه ی شمال شلمچه، توپخانه را مستقر کردیم. بخشی از گلوله های
منور عراق هم که غنیمت گرفته بودیم را در اختیار داشتیم. رادیوی برون مرزی عربی ما شروع کرد به مارش و پیام به مردم عراق دادن و ما هم شروع کردیم به زدن گلوله ی منور روی بصره و نشوه. این اقدام، اقدام هشدار دهنده ی جدی نبود که عموم عراق را تهدید کند. بصره، شهر مرزی جنگی بود مثل اهواز ما و اگر هم چهار تا گلوله توش می افتاد خیلی به
سیستم حکومتی بعث عراق فشار وارد نمی کرد. این طبیعی است که شهرهای جنگی در برابر گلوله قرار می گیرند. عقبه های عراق مهم بود تهدید شود که ما در آن موقع توانمند برای تهدید به عقبه های عراق نبودیم.
ما یک سفری در تابستان سال 1363، با یک هیئت بلندپایه سپاه و وزارت سپاه در دعوتی و بازدیدی که از ارتش دو کشور داشتیم، رفتیم. مسئول هیئت آقای محسن رفیقدوست بود. آقارحیم هم به عنوان، درواقع ارشد فرماندهان، ایشان را یاری می کردند و از یگان های تخصصی هم فرماندهانشون حضور داشتند.
بنده و شهید بزرگوار حسن شفیع زاده از توپخانه ی سپاه توی آن سفر عازم شدیم. اینجا آغاز فعالیت موشکی جمهوری اسلامی ایران بود.
ما در سفر اول برای اولین بار راکت فراگ 7 و موشک اسکاد بی را در یکی از کشورهای خارجی دیدیم و در کشور دیگری هم مورد بازدید قرار گرفت. بنده هم دنبال فراگ 7 بودم که چه جوری فراگ 7 را وارد جمهوری اسلامی کنیم و تخیل دورم هم نمی رفت که وارد بحث موشک اسکاد شویم. گفتیم این نشدنی است. این موشک غول آسا و دست نیافتنی است ولی فراگ 7 را درخواست کنیم، آقای رفیقدوست از اینها بگیره و ما بتونیم عقبه ی 60 کیلومتری که شهرهای تعداد بی شماری را هم می تونست مورد هدف قرار بده، این را بتونیم از کشورهای X و Y بگیریم و من هم خیلی اصرار می کردم که این کار بشه و برای همین حتی توضیحاتی که می دادند، یادداشت می کردم. حتی یک آموزش ابتدایی هم خودم توی همین توضیحات دیدم که اگه روزی این سلاح دست من افتاد خودم بتونم به کارش بگیرم. تا این حد دقیق شده بودم. ما وقتی برگشتیم، متوجه شدیم در آن سفر توافق شد کشور X آموزش به ما بدهند و کشور Y قرار شده موشک اسکاد بی را به جمهوری اسلامی بدهد و یک سایت "هاگ" هم از ما گرفت، یعنی گفت حالا اگر شما این را می گیرید این را هم به ما بدید. من سایت پدافند موشکی هاگ را توی حضور ذهن دارم که ایران به اینها یک سایت هاگ داد.
من یک روز مهر سال 1363 توی مقر توپخانه بودم توی اهواز، آقارحیم من را خواست، گفت: آماده باش یک تیمی از فرماندهان و مسئولین توپخانه ی سپاه را آماده کن و اعزام بشید برای آموزش موشک اسکاد بی که متعجب گفتم: آقارحیم چی...اسکاد بی؟
گفت: بله. شما بروید موشک را آموزش ببینید که اگر روزی ما این مجموعه را داشتیم شما بتوانید این مجموعه را به کار بگیرید. اما مهر 1363 دکترین نظامی بر مبنای نیازمندی ها
داشت پله به پله تعریف می شد. چرا وارد موشکی شدیم؟ نیاز جنگ، نیاز به عملیات مقابله به مثل دشمن.
فرض می کنیم این تحقق پیدا نمی کرد. مطمئن باشید که موشکی هم وارد سپاه و وارد جمهوری اسلامی نمی شد و فرماندهی موشکی هم وجود نداشت. چون در نیازهای نیروهای تکور ما آتش های پشتیبانی در حد توپخانه وجود داشت. بیش از این هم در مأموریت سپاه
نبود. نکته ی مهم ؛ ما چهار مأموریت کمک مستقیم، تقویت، عمل کلی، تقویت و عمل کلی را رد رده های توپخانه ی سپاه سازماندهی کرده بودیم. از هویتزرهای 122 میل یمتری (تو پ هویتزر)، هویتزرهای 152 میلیمتری، توپ های دوربرد و 130 میلی متری و کاتیوشا و مأموریت سپاه را داشتیم. در بضاعت خودمان پشتیبانی می کردیم. موشک یعنی زدن عمق اهداف دشمن، مأموریت ارتش بود و این مأموریت به دلیل ماهیت انقلابی گری و مسیرهای میان بر و سرعت عملی که سپاه داشت، به سپاه واگذار شد.
در تصمیمی که در شورای امنیت ملی گرفته شد، مأموریت تجهیز به آقای محسن رفیقدوست داده شد و مرحله ی بکارگیری به فرماندهی توپخانه ی سپاه و من 17 پرسنل توپخانه را همانجا جدا کردم.
یک تیم 130 نفره را انتخاب کردم، و مأموریت را به من واگذار کردند که این تیم را ببرم و آموز شها را وارد بدنه ی سپاه بکنم. ما معنی و تعریف اولیه ی آموزش ها را نمی دانستیم،
آمدیم آموزش موشکی را ببینیم. چه نوع موشکی؟ گفتم: اسکاد.
گفت: فراگ 7 هم؟ گفتیم: " فراگ 7 هم".
این ها هیچ کدام تعریف شده نبود. گفت گردان ها را، تعریف کردن، شما هم باید گردان فنی یا گردان پرتاب، گردان هواشناسی بشید و تیم ها را هم تقسیم کنیم و دیدیم به اندازه ی هر تخصص هم یک آدم همراهمون نیست. مجبور شدیم هر پرسنل را بگذاریم حداقل دو و
سه تخصص را آموزش ببینند. فرمانده آ نها گفت: زمان؟
گفتم: ما عجله داریم، می خواهیم سریع و دوماهه برگردیم. آنها گفتند: ما برای ارتش خودمان که آموزش های کلاسیک را هم دیدند، کمتر از شش ماه کسی قادر نیست این آموزش ها را ببیند. چطور شما، زبون ما را هم نمی فهمید و می خواهید با مترجم که بخشی از وقت را هم مترجم می گیره دو ماهه آموزش ببینید!؟
گفتم: اصلاً ما تلاش شبانه روزی می کنیم، شما این را به عهده ی ما واگذار بکنید. اگر من احساس کردم که آموزش کفایت نمی کند و پاسخی نگرفتم، از شما درخواست می کنم که آموزش را تدوین کنید.
به بچه هایمان گفتیم: آقا تلاش شبانه روزی. از صبح، بعد از نماز صبح، در تاریکی کار ما شروع می شد، تا حداقل 10:00 ، 10:30 شب. طوری که بچه ها، عکس هاشون را نگاه کنید چشم ها گود رفته، شکم ها چسبیده به استخوان ها، و این به دلیل این بود که من به این بچه ها، طی این دوره ی آموزشی فشار آورده بودم. درس سنگین بود و ما هم می بایستی مسئولیت های لازم را پس از این که این سیستم را در اختیار ما قرار می دادند، پاسخ می دادیم.
قبل از رفتنمان آقارحیم به من گفت: شما مسئول موشکی را کی معرفی می کنید؟ چون یک محموله از سلاح اسکاد عن قریب از خارج تحویل می گیریم و آماده باشید که این مجموعه را تحویل بگیرید و آدمی را به من معرفی کن که بتونه این مجموعه را سازماندهی کند، تا شما برگردید.
من هم یکی از برادران را معرفی کردم. آقارحیم هم ایشان را می شناخت. گفت خیلی خوب، بچه ی خوبی است. گفت اسمش را چه بگذاریم؟ گفتم: آقارحیم هر چی شما بگید. آقارحیم فکر کرد و گفت می گذاریم " حدید ". گفتم آقارحیم باشه. اسمش را گذاشتیم گروه حدید.
پس مجبور شدیم یک گروهی را هم از توپخانه جدا کنیم، بیاییم در واقع هسته ی اولیه موشکی را تشکیل بدیم تا تیم آموزشی بر گردد جا و مکان را تأمین کند و شرایط به کارگیری موشک را فراهم کند.
ما ظرف دو ماه و ده روز دوره های لازم را دیدیم و ما اولین گامی که توی این زمینه انجام دادیم ؛ بچه ها را گذاشتیم تدوین، در تهران، آنچه که آموزش دیده بودند. گروه های آموزشی ترکیب کردیم و تدوین کردیم و کتاب ها را هدیه دادیم به آقای محسن رفیقدوست به
عنوان پدر موشکی جمهوری اسلامی ایران و من رفتم گفتم: آقای رفیقدوست، این کتاب ها تقدیم به شما، به عنوان بنیانگذار اصلی موشکی جمهوری اسلامی.
توی این زمان اتفاق عجیبی افتاد، این که ما می خواستیم حالا با فرهنگی کار کنیم که اساساً با این فرهنگ کاملاً بیگانه بودیم یعنی سیستم مستشاری روحیه ی انقلابی بچه های سپاه به انضمام عملکرد نامناسب و استکباری و بداخلاقی های تیم اعزامی از یکی از کشورها و روزگاران بسیار سختی بر ما گذشت.
بچه ها وقتی که مستشاران نبودند و دستگاه را تعطیل می کردند، باز می کردند و می دیدند و باهاش تمرین می کردند. از این کارها غافل نبودیم که مسایل تخصصی یادمان نرود.
و اما اتفاق عجیبی که این جا اتفاق افتاد این بود که امام(ره) از طریق شورای امنیت ملی ایران به عراق اخطار می دهد که اگر به حملات تان علیه شهرها ادامه بدید ما هم عملیات مقابله به مثل را شروع می کنیم. اصلا تصور عراق نبود و این تهدید ایران کوچک ترین اثری روی شدت عملیاتهای عراق نمی گذاشت تا اینکه امام(ره) دستور دادند غیر از بغداد یک موشک اخطار به سمت عراق شلیک شود که ما پالایشگاه کرکوک را پیشنهاد دادیم. مورد تصویب قرار گرفت. قرار شد که اولین موشک جمهوری اسلامی به پالایشگاه کرکوک به عنوان اخطار به عراق شلیک شود.
مرحبا و درود بر امام بزرگوار ما، تا اتمام حجت به دشمن نمی کرد، تصمیم نمی گرفت. اقدامات ایران از گلوله ی منور روی بصره شروع شد. تبدیل شده به گلوله های توپخانه که
تیر اخطار پالایشگاه کرکوک که این صدام جانی را متنبه کنه، دست از این شرار ت هاش برداره.
اولین موشک از موضع حضرت زینب(س)، شمال اسلام آباد در شب شلیک شد و وحشت پرتاب اولین موشک را در شب ما دیدیم. دیدیم که اساساً با آتش توپخانه اصلاً هیچ قابل مقایسه نیست؛ چیز دیگریست.
این را هم عراق جدی نگرفت و اعلام کرد تیم های خرابکار ایران با بمب گذاری در پالایشگاه کرکوک بحران آفرینی کردند و القا کرد که یک عملیات خرابکارانه ی نیروهای هوادار ایران در کردستان عراق است که منجر شد به دومین پرتاب موشک و اولین موشک پرتاب شده به قلب بغداد یعنی بانک رافدین و این موشک مورد اصابت قرار گرفت و عملیات های موشک طبق شش مرحله ادامه پیدا کرد و مفهومش این بود که بین 5 تا 11 بار تعداد متنابهی(موشک پرتاب می شد)، این جا دیگر جلوی عملیات جنگ شهرها را می گرفت واقعاً.
من به شما می گویم که اگر آن تدبیر حکیمانه ی امام(ره) و آن تصمیم استراتژی این بزرگوار نبود، معلوم نبود آن شیمیایی که به خط اول جبهه ی ما می زدند، توی شهرهای ما چه قدر قربانی میلیونی از مردم ما می گرفت و چه فاجع های بود. هیچ کس نیامد اینها را برای مردم بگوید. عراق برنامه ی تهاجم گسترده ی شیمیایی داشت که اولین حمله شمیایی اش را من یادم می آید و اولین گلوله ی شیمیایی عراق در عملیاتی درمنطقه شمال طلاییه در شرق مجنون در نزدیک قرارگاه نصرت اصابت کرد. اولین گلوله در عملیات خیبر، جایی که هلیکوپترهای ایران روی جاده بودند اولین گلوله ی شیمیایی برخورد کرد و بوی اولین
گلوله ی شیمیایی به مشام من رسید که ما خونده بودیم که چه بویی می دهد. بوی سیر می داد، سیر تازه.
هیچ وقت یادم نمی رود. من یک دونه از این تویوتاهای کالسکه دستم بود. تا این(گلوله شیمیایی) خورد برگشتم و ماسک شیمیایی دستم بود، گفتم :ای نفس، آقای جلالی ارزشش برای جبهه از تو بیشتره، این را برو بده به این. من رفتم ماسکم و وسایل ایمنی که داشتم را دادم به سردار جلالی عزیز خودمان که آن موقع تیمسار جلالی می گفتیم. هیچ وقت یادم نمی رود ایشان توی آن خاک و توی آن پرواز هلیکوپترها و توی آن شرایط آ نجا بود.
همان گلوله ی شیمیایی مبنا شده بود با یک توپی که ساخته بودند، توپ 180 کیلومتر دوربرد و با بمب هایی که روی هواپیماهاشون می بندند علیه شهرهای ما استفاده کنند و دیگه حالا صدها و صدها کشته و شهید از ما نگیرند. این تبدیل بشه هزاروهزار شهید شیمیایی.
همان کاری که در حلبچه عراق کرده بود و برنامهاش این بود. حالا شما فرض بگیرید اگه موشکهای ما نبود و مقابله به مثل صورت نمی گرفت چه اتفاقی می افتاد؟

4 سناریو برای شکار پهپاد آمریکایی + عکس


این نخستین بار در تاریخ است که یک فروند هواپیمای شناسایی پیشرفته، سالم شکار شده است. آیا این شکار با شناسایی رادار، اختلال در جی.پی.اس، نفوذ رایانه‌ای یا نقص فنی انجام شده است؟
به گزارش مشرق به نقل از خبرآنلاین، چگونگی ساقط شدن یکی از پیشرفته‌ترین هواپیماهای شناسایی امریکایی بر فراز ایران در این روزها به یکی از بزرگ‌ترین سوالات بدون جواب تبدیل شده است که هر رسانه خبری در دنیا از طریق مصاحبه یا جمع‌آوری اخبار متفرقه سعی در روشن کردن گوشه‌ای از آن دارد. اما واقعا چگونه می شود پهپادی در این سطح را سالم بازیابی کرد؟

مشکل اینجاست که این نخستین بار است که چنین اتفاقی رخ می‌دهد، به‌خصوص که این‌بار صحبت از پهپادهای مدرن نیمه رادارگریز در میان است، فناوری پیشرفته‌ای که بخش مهمی از آینده هوانوردی به شمار می‌آید. درمورد چگونگی سرنگونی پهپاد آر-کیو-170 سنتینل ایده‌های زیادی می توان تصور کرد که هر یک بر حسب شرایط و قراین از درصد شانس مشخصی برخوردارند، با این حال این امکان هم هست که هیچ یک از این فرضیه‌ها بخشی از واقعیت نباشند و یا تنها تصویری باشند از اتفاقی که می تواند در مرزهای آسیای مرکزی رخ داده باشد.


شناسایی پهپاد با رادار


به صورت کلی هواپیماهای پنهان‌کار طوری ساخته شده‌اند که کمترین بازتاب راداری را داشته باشند، از این رو شناسایی این نوع هواپیماها برای بیشتر سیستم‌های راداری کار ساده‌ای نیست، حتی اگر حریف این هواپیماها رادارهای پیشرفته آرایه فازی با توان پردازشی بالا باشد. با این وجود نمی‌شود به صورت کلی آن را غیرممکن دانست.

از نظر تئوری رادارهای موج بلند بر اساس پدیده تشدید توان شناسایی هواپیماهایی از این دست را در شرایطی خاص دارند که البته همین موضوع هم از نظر عملی آزمایش نشده است. در فیزیک، تشدید عبارت است از تمایل سیستم به نوسان با بیشینه دامنه در فرکانس‌هایی خاص (تاب‌بازی مثال ساده‌ای از تشدید است. اگر فرد هل‌دهنده هر بار در زمان مناسب تاب را هل بدهد، دامنه نوسان تاب پیوسته افزایش می‌یابد). اندازه‌گیری در فرکانس‌های تشدید یک ساده‌سازی مهم در باب کارایی و اثر بخشی فناوری‌های پنهان‌کار در فرکانس‌های پایین است. با این وجود راه‌های زیادی را برای ره‌گیری یک هواپیما از پایگاه‌های مرزی می‌توان فرض کرد بخصوص که وسعت پوشش راداری کشورها همواره بخشی از آسمان کشورهای همسایه را نیز پوشش می‌دهد.

 

اختلال در جی.پی.اس

هواپیماهای بدون سرنشین دوربرد برای هدایت به سامانه مکان‌نمای جهانی، جی.پی.اس وابسته‌اند، سیستمی که هک شدن آن می‌تواند یکی از گزینه‌های جالب توجه باشد. هواپیماهای بدون سرنشین در هنگام عملیات در مسافت‌های دور، زمانی‌که هیچ خط مستقیمی با مرکز کنترل وجود نداشته باشد، توسط ارتباط ممتد ماهواره‌ای کنترل می‌شوند. از نظر تئوری و به‌شرطی که بدانیم سیستم از کدام باند رادیویی برای ارتباط استفاده می‌کند، می‌توان این ارتباط را با پراکندن پارازیت رو تمامی فرکانس‌های ارتباطی در یک ناحیه محدود مختل کرد.

از سوی دیگر سیگنال‌های ارسالی از سوی ماهواره‌های جی.پی.اس به طور کلی چندان قوی نیستند، در نتیجه خیلی راحت می‌توان با پوشاندن گیرنده یا ارسال سیگنالی قوی‌تر در فرکانسی مشابه، کار آن را مختل و سپس با فرستادن امواجی مشابه، گیرنده جی.پی.اس را با اطلاعات مورد نظر خود تغذیه کرد. به این شکل می‌توان زمان و مکان مورد نظر خود را به سیستم قبولاند.


این شیوه از نظر تئوری امکان‌پذیر است اما بدون سوال هم نیست. پهپادها ضعف‌های گسترده‌ای دارند اما حداقل تا به امروز جی.پی.اس جزو آنها فهرست نشده بود. دلیل آن هم در اطلاعات کد شده (رمزگذاری‌شده) جی.پی.اس‌های نظامی نهفته است. جی.پی.اس‌های عمومی از اطلاعات کد نشده استفاده می‌کنند که از امنیت پایینی برخوردار است، اما جی.پی.اس‌های نظامی از اطلاعات تماما رمزنگاری شده با یک سیستم رمزنگاری قابل اعتماد در دنیای ارتباطات بهره می‌برند. از سوی دیگر استفاده از چنین روشی نیازمند آشنایی کامل با سیستم مورد نظر و برنامه‌ریزی دستگاه گیرنده پیش از پرواز دارد.
تا به امروز اطلاعات زیادی در مورد چند و چون اطلاعات ارسالی ماهواره‌ها برای جی.پی.اس‌های نظامی که با رمزنگاری کد P(Y) حفاظت می‌شوند، منتشر نشده است؛ اما همان‌طور که تحلیل‌گران غربی می‌گویند اگر این کد شکسته شده باشد، در نوع خودش اتفاق بسیار مهمی است. از دید کلی مختل کردن ارتباط ماهواره‌ای یکی از اقداماتی است که در چارچوب جنگ الکترونیک مفهوم پیدا می‌کند. البته صرف مختل کردن ارتباط ماهواره‌ای برای هرگونه اقدام متقابل کافی نیست، اما می‌تواند گزینه‌ای برای راهکاری دیگر باشد.

 نفوذ رایانه‌ای

هواپیماهای بدون سرنشین در این کلاس عموما علاوه بر جی.پی.اس توسط دو سیستم ناوبری ترکام و آی.ان.اس نیز کنترل می‌شوند که بخصوص در زمان قطع ارتباط ماهواره‌ای، اطلاعات لازم برای هدایت هواپیما را تولید می‌کنند؛ به این صورت که سیستم ناوبری اینرسیایی یا آی.ان.اس، اطلاعات تقریبی مورد نیاز برای ناوبری را فراهم آورده و اطلاعات دقیق‌تر توسط ترکام تامین می‌شود. پس هواپیما می‌تواند با استفاده از اطلاعات سیستم آی.ان.اس در مسیر تقریبی و سپس با استفاده از سیستم ترکام روی مسیر دقیق قرار گیرد. این‌چنین هواپیمای بدون سرنشین می‌تواند تمام مراحل عملیات را به صورت کاملا خودکار بر اساس نقشه‌های گرافیکی از پیش تعیین شده انجام دهد.


این نقشه‌های از پیش تعیین شده همچنین به عنوان نقشه پشتیبانی در هنگام قطع ارتباط ماهواره‌ای برای بازگشت خودکار به پایگاه مادر نیز استفاده می‌شوند که برای این منظور، همیشه نقشه منطقه عملیات قبل از پرواز به کامپیوتر هواپیما داده می‌شود و این باز خود سناریوی دیگری را مطرح می کند.

نفوذ رایانه‌ای یکی از مهم‌ترین نقاط ضعف کامپیوترهای دفاعی است. هر چند سیستم‌های رایانه‌ای با این درجه از اهمیت عموما به صورت ایزوله نگهداری می‌شوند، اما همچنان در برابر حملات سایبری و بدافزارها ایمن نیستند. نمونه آن را می‌شود در گزارش سال گذشته لاکهید مارتین از آلوده شدن برخی از سیستم‌های رایانه‌ای مرتبط با خود مشاهده کرد که در آن به صورت ضمنی به پهپادها نیز اشاره شده بود. با این حال در آن زمان هیچ صحبتی از بدافزارهای خطرناکی در سطح کی‌لاگرها مطرح نبود. در کنار تمام این حدس‌ها باز هم حدس‌های بیشتری می‌توان زد که صورت درست و عمدتا اشتباه آنها را این روزها در رسانه‌ها زیاد می‌خوانیم.

 نقص فنی

از نظر کلی هواپیماهای بدون سرنشین همچنان با مشکلات زیادی مواجهند. به فاصله کوتاهی از انتشار اخبار ساقط شدن پهپاد آمریکایی, منابع غربی خبر از مفقود شدن پهپادی بی نام و نشان در غرب افغانستان دادند، اتفاقی که آمریکایی‌ها بدون توضیح اضافی آن را سانحه‌ای معمول خواندند. حال باید پرسید تا چه حد می‌توان این موضوع را سانحه دانست.

پهپادهای آمریکایی در خاورمیانه درصد بالایی از سوانح را تجربه کرده‌اند تا جایی که خیلی راحت می‌توان سوانح را مقصر اصلی از دست رفتن یک سوم از تمامی پهپادهای عملیاتی آمریکایی در منطقه دانست. پهپادهای کنونی در شرایط عملیاتی بسیار آسیب‌پذیرند چرا که بی‌تجربگی یا اشتباه عوامل انسانی و یا از دست رفتن ارتباط ممتد ماهواره‌ای برای مدتی هر چند کوتاه می‌تواند موجب از دست رفتن کنترل هواپیمای بدون سرنشین گردد.

اشتباه کاربر انسانی در کنترل پهپادها چیز عجیبی نیست، حتی در مورد اخیر هم با توجه به شواهدی مانند خوردگی‌های لبه حمله و شکستگی‌های مشهود بال راست نمی‌توان این موضوع را از ذهن دور کرد. البته سخنان برخی خبرگزاری‌های غربی در باب سه تکه شدن هواپیما هنگام برخورد با زمین و اتصال مجدد قطعات توسط ایران را هم نمی‌توان چندان عقلانی دانست.

در مقابل، سوالاتی مطرح می‌شود. آر-کیو-170 در 225 کیلومتری داخل مرزهای ایرا،ن جایی نزدیک کاشمر بازیابی شده؛ در حالی که آمریکایی‌ها از بروز نقص فنی هواپیما بر فراز مرزهای افغانستان سخن می‌گویند. در اینجا این سوال پیش می‌آید که حتی اگر برد نهایی پرواز گلاید هواپیما را 160 کیلومتر فرض کنیم (گلاید به پرواز بدون موتور می‌گویند که هواپیما در هوا سر می‌خورد) باز هم نمی‌توان توجیه کرد که هواپیما در فاصله بیش از 220 کیلومتری مرز آن هم از ارتفاع بالا و بدون موتور, سقوطی نرم را تجربه کرده باشد.



از سوی دیگر، هرچند تصاویری واضح از سطح زیرین هواپیما منتشر نشده، اما به وضوح می‌توان دید که لبه‌های حمله بال سالم باقی مانده است (به تصویر اول متن دقت کنید). حال این سوال اصلی مطرح می شود که حتی اگر فرود هواپیما را داخل مرزهای پرواز گلاید آن فرض کنیم، چطور می‌شود لبه‌های حمله در طول یک برخورد سخت با سرعت زیاد سالم باقی بمانند؟

با این وجود می‌شود فرض کرد که حداقل بخشی از این فرضیه با این احتمال که هواپیما فرودی سخت و بدون چرخ را تجربه کرده است، همخوانی دارد؛ اما بخش دیگر آن سالم ماندن بدنه هواپیما را توجیه نمی‌کند، موضوعی که همچنان این گزینه را با سوالات بسیاری مواجه می‌کند.

ایران چگونه تنگه هرمز را خواهدبست؟


ایران چگونه تنگه هرمز


را خواهدبست؟





tabnak.ir

کارشناسان اقتصادی معتقدند در صورت مسدود شدن این آبراه حیاتی، بازار نفت دنیا با کمبود 16.5 تا 20 میلیون بشکه‌ای مواجه خواهد شد که در این صورت بهای هر بشکه نفت به حدود 2.5 برابر میزان فعلی یعنی به 250 دلار خواهد رسید.

موشک‌های کروز، بالستیک و هوا به سطح گوشه‌ای از سامانه‌های تهاجمی نیروهای مسلح ایران هستند که می‌توانند بسته ماندن تنگه هرمز را تا هر زمان که کشورمان نیاز بداند، تامین کنند. قایق‌های تندروی ایران نیز مکملی خواهند بود تا مهمترین شاهراه انرژی جهان، هیچگاه بدون اراده جمهوری اسلامی، روی آرامش را نبیند.

به گزارش مشرق، برای کسانی که نقش دریا را در کنترل جهان به خوبی درک می‌کنند، اهمیت تنگه‌های راهبردی (استراتژیک) نیز شناخته شده است. یک دریانورد کارکشته انگلیسی سالها پیش از کشف نفت و در روزگاری که خورشید در سرزمین‌های بریتانیای کبیر غروب نمی‌کرد، گفته است کشوری که دریاهای جهان را کنترل کند، دنیا را و کشوری که تنگه‌های مهم را در اختیار داشته باشد کل آبهای دنیا را تحت سیطره خواهد داشت.

امروزه با تبدیل نفت به یکی از حیاتی ترین کالاهای مورد نیاز بشر مدرن و اقتصاد دنیا، مناطق نفت خیز جهان در کانون توجه قدرت‌های بزرگ هستند. مهمترین منبع تأمین انرژی جهان خاورمیانه و خلیج فارس است که تنها دروازه ورودی و خروجی آن تنگه بسیار بسیار مهم هرمز است.

در پی مطرح شدن امکان تحریم نفت ایران توسط کشورهای تحریم کننده ایران، مقامات کشورمان نیز مجدداً توانایی خود در مسدود کردن تنگه هرمز را گوشزد کردند لذا در این گزارش به بررسی توانمندی‌های کشورمان در اجرای این عملیات می‌پردازیم.

بنابر آمارهای منتشره حدود 40 درصد نفت دنیا و عمده نفت 8 کشور صادر کننده حاشیه خلیج فارس از این آبراه راهبردی صادر می‌شود. به عنوان مثال بیش از 88 درصد نفت عربستان سعودی، 98 درصد نفت عراق، 99 درصد نفت امارات متحده عربی و 100 درصد نفت کشورهای کویت و قطر و در مجموع به طور متوسط 97 درصد نفت این کشورها از تنگه هرمز عبور می‌کند. همچنین 50 درصد سایر مبادلات کالای این کشورها نیز از تنگه هرمز عبور می‌کند.

کارشناسان اقتصادی معتقدند در صورت مسدود شدن این آبراه حیاتی، بازار نفت دنیا با کمبود 16.5 تا 20 میلیون بشکه‌ای مواجه خواهد شد که در این صورت بهای هر بشکه نفت به حدود 2.5 برابر میزان فعلی یعنی به 250 دلار خواهد رسید.

مسیرهای جایگزین زمینی که شامل خط لوله شرق به غرب عربستان در صورت آمادگی برای کارکرد با بیشترین ظرفیت کمتر از نیمی از این مقدار را پوشش خواهد داد اما با فرض تأمین تمام نفت از طریق زمینی هزینه‌های احداث خطوط لوله، پمپاژ نفت و نگهداری و تأمین امنیت این مسیرها صرف نظر از زمان طولانی مورد نیاز (و تأمین نیاز بازار از ذخایر کشورهایی چون آمریکا) باز هم انسداد تنگه هرمز باعث افزایش چشمگیر قیمت نفت آن هم در دوره بحران اقتصادی کشورهای غربی خواهد شد.

همچنین عمده تدارکات نظامی برای این کشورها نیز از طریق خلیج فارس تأمین می‌شود که هر چند آبهای غرب عربستان  سواحل یمن و شرق عمان نیز می‌تواند جایگزین بنادر این دریا شود اما هزینه، توان لجستیک زمینی و مجموع زمان مورد نیاز برای تأمین این تدارکات نیز قابل توجه است.

با توجه به موارد گفته شده که تنها بخشی از مهمترین آثار بسته شدن مسیر تنگه هرمز به روی کشتی‌های عبوری است، در صورت تشخیص ایجاد خطر امنیتی توسط کشتی‌های عبوری، ایران می‌تواند به این شناورها اجازه عبور از آبهای تنگه هرمز که عمدتاً جزو آبهای سرزمینی ایران محسوب می‌شود را ندهد.

تنگه هرمز حداقل 110 کیلومتر طول داشته (با توجه به تعریف منابع مختلف) و عرض آن در نواحی مختلف حدود 35 در جنوب جزیره لارک تا کمتر از 60 کیلومتر در سایر نواحی متغیر است. آبهای قبل و بعد از این تنگه نیز عرضی کمتر از 100 کیلومتر در حدفاصل جنوب غربی جزیره قشم تا سواحل غرب کنگان دارند.
 
عمق این آب راه در نقاط مختلف از 35 تا حدود کمتر از 100 متر متفاوت بوده و از اینرو تنها بخشی از آن با عرض کم در حد چند کیلومتر است بنابراین کشتی‌های عبوری به خصوص ابرتانکرهای نفتکش، ناوهای هواپیمابر و زیردریایی‌های بزرگ برای عبور از این آبراه با محدودیت‌های زیادی رو به رو هستند.

قایق‌های تندرو

استفاده از قایق‌های تندرو توسط ایران برای اعمال فشار بر دشمن ریشه در ساله‌ای جنگ تحمیلی دارد. در گزارش‌های مربوط به قایق‌های تندرو، سیر تاریخی این راهبرد و تأثیرات آن و همچنین معرفی خصوصیات نمونه‌های اصلی این شناورها ذکر شده است که در انتهای گزارش لینک‌های مربوطه ارائه می‌شود اما به طور مختصر باید گفت امروزه قایق‌های تندروی ایرانی که بسیار سریعتر و مجهزتر از نمونه‌های سابق خود در سالهای دفاع مقدس هستند به طور مؤثرتری توانایی رویایی با شناورهای رزمی پیشرفته دشمنان را دارند چه رسد به کشتی‌های ترابری.
 
این شناورها با تجهیز به رادارهای دریایی، سامانه‌های الکترونیکی پیشرفته ارتباطی، موشک‌های کروز کوتاه برد با برد 25 کیلومتر و میانبرد ضدکشتی، اژدرهای کالیبر متوسط و بزرگ و مین‌های دریایی در کنار تسلیحات سنتی خود یعنی تیربارهای نیمه سنگین، راکت انداز و موشک‌های دوش پرتاب سطح به هوا توانایی انسداد کوتاه و بلند مدت این تنگه از یک سو و مقابله با ناوگان دریایی دشمن که برای بازکردن مسیر تلاش خواهد کرد را در کنار آن دارند.
 
این شناورها ضمن برخورداری از سرعت بالا و تجهیزات پیش گفته، از قدرت مانور و پایداری مناسب برخوردار بوده و توانایی اجرای عملیات در شب به کمک تجهیزات مربوطه و در آب و هوای نامساعد را بارها در رزمایش‌های کوچک و بزرگ سالهای اخیر نشان داده‌اند. این شناورها حتی در آبهای اقیانوس هند نیز برای حمایت از شناورهای مورد تهدید از سوی ناوگان دشمن و اقدام به متوقف کردن زیردریایی کشورهای فرامنطقه‌ای که قصد عبور از تنگه هرمز را داشتند در کارنامه موفق سالهای اخیر خود دارند. علاوه بر تجهیز نیروهای مسلح به سریعترین قایق تندروی جهان، قایق‌های تندروی بدون سرنشین نیز برای اجرای مأموریت‌های لازمه توسعه داده شده‌اند.

مین‌های دریایی ایران انواع مختلفی دارد که شامل نمونه‌های مغروق و نمونه‌های کنترل از راه دور هستند. این سلاح می‌تواند توسط قایق‌ها و زیردریایی‌های ایرانی در نقاط مختلف تنگه هرمز و آبهای اطراف آن کار گذاشته شده و در صورت لزوم بکار گیری شود.
 
زیردریایی

با تجهیز نیروی دریایی ایران به زیردریایی این نیرو به قدرتی فراتر از نیروهای دریایی کشورهای منطقه تبدیل شد. زیرسطحی‌های ایرانی توانایی بکارگیری اژدر، مین و موشک را دارند و می‌توانند روزها و هفته‌ها زیر آب باقی مانده و آماده اجرای مأموریت باشند.
 
به جز زیردریایی روسی کیلو بقیه این وسائل که شامل نمونه‌های نهنگ، غدیر و فاتح هستند از ابتدا با در نظر داشتن شرایط دریاهای اطراف ایران به خصوص خلیج فارس طراحی شده‌اند و توانایی‌های ویژه‌ای از جمله قابلیت قرارگیری در بستر دریا و اختفا از دید سامانه‌های مختلف راداری و سوناری دشمن را دارند.
 
این زیردریایی‌ها که تعداد آنها بیش از 20 فروند تخمین زده می‌شود نیز ضمن توانایی مسدود کردن تنگه هرمز توانایی رویایی با ناوگان سطحی و زیرسطحی دشمن را دارند. زیردریایی‌های کیلو توان حمل 24 مین یا 18 اژدر بزرگ و زیردریایی‌های فاتح نیز توان حمل 12 اژدر ویا 8 مین را دارند. همچنین در رسانه‌های دنیا اخباری از تجهیز کیلوهای ایرانی اژدر موشکی حوت (که سرعتی چهار برابر اژدرهای معمولی دارد) منتشر شده است که مسئولان کشورمان این اخبار را تأیید یا تکذیب نکرده‌اند.
 
زیردریایی غدیر نیز می‌تواند در اجرای این عملیات به ایفای نقش بپردازد. هر دو مؤلفه کمیت و کیفیت (فناوری و تسلیحات) این زیردریایی‌ها برای اجرای موفق این عملیات کاملاً کافی است.

زیرسطحی‌های کوچک یک یا چند نفره معروف به زیردریایی‌های مرطوب که برای عملیات‌های تکاوری، مین گذاری و حتی شلیک اژدر در دنیا استفاده می‌شوند نیز در زمره تجهیزات نیروهای دریایی کشورمان برای اجرای عملیات مسدود کردن تنگه هرمز هستند که می‌توانند در نواحی کم عرض و کم عمق به خوبی ایفای نقش کنند.
 
ناوهای جنگی

ناوهای جنگی ایران شامل کلاس‌های مختلف ناوچه (شناور موشک انداز سریع)، ناو و ناوشکن(ناو محافظ) است. این شناورهای قابلیت شلیک چهار موشک دوربرد ضد کشتی نور با برد 120 تا 170 کیلومتر و قادر با برد بیش از 200 کیلومتر را دارند. توپ‌های 114 و 76 میلیمتری این ناوها نیز از برد و قدرت کافی برای تهدید کشتی‌های مختلف برخوردار هستند و وجود توانایی ضدزیردریایی نیز در ناوها با بهره گیری برای ایجاد اهرم فشار و همکاری با سایر نیروها در مسدود کردن تنگه هرمز کاملاً کارامد است.
 
ناوچه‌های موشک انداز سپاه پاسداران

موشک‌های کروز ضد کشتی

نیروی موشکی کشورمان را در مسئله اخیر دو بخش موشک‌های سطح به سطح کروز ضد کشتی پرتاب شوند از ساحل و موشک‌های بالستیک تفکیک می‌کنیم.

در زمینه موشک‌های کروز، تنوع زیادی در برد و قدرت تخریب مشاهده می‌شود. پرتابگرهای ساحلی موشک‌های کوتاه برد کوثر، دوربرد نور و قادر تاکنون رونمایی شده و پرتابگر سه فروندی قارعه هم ممکن است مربوط به موشک میانبرد نصر-1 باشد. این پرتابگرها خوداتکا هستند یعنی در صورت استقرار در نزدیکی سواحل بدون نیاز به سامانه‌های جانبی و وابستگی به واحدهای هوایی و دریایی می‌توانند کار کشف، شناسایی و حمله به اهداف دریایی را به انجام برسانند.
 

پرتابگر خوداتکای موشک‌های کروز
 
این سامانه‌ها می‌توانند با استقرار و اختفا در عمق70 تا 150 کیلومتری خاک ایران و حتی از استان کرمان بخش اصلی تنگه هرمز را تحت پوشش قرار دهند(البته در اینصورت برای اصابت به یک هدف خاص بایستی مختصات اولیه هدف و دستورات اصلاحی به موشک منتقل شود). این سامانه‌ها در تعداد زیاد در اختیار نیروهای مسلح کشورمان قرار داشته و آماده عملیات هستند.

موشک‌های بالستیک

این پدیده که مدت زیادی از معرفی آن به دنیا نمی‌گذرد ابتدا در کشور چین معرفی شد. سپس ایران نیز توانایی خود را در انهدام کشتی‌ها با موشک بالستیک نشان داده و اخیراً نیز روسها ادعا کرده‌اند که می‌توانند از موشک‌های بالستیک خود علیه اهداف دریایی استفاده کنند.

سه نوع موشک بالستیک ضدکشتی تاکنون در ایران معرفی شده که به ترتیب زمانی موشک خلیج فارس، موشک تندر و موشک سجیل هستند. موشک خلیج فارس با برد 300 کیلومتر و یک کلاهک 650 کیلوگرمی، تجسم نابودی ناوهای دشمن است و با بهره گیری از پیشران سوخت جامد و سامانه‌های هدفگیری و هدایت پیشرفته در مدت کمتر بسیار کوتاهی در حد چند دقیقه آماده پرتاب شده و با سرعت 3 ماخ در مدت کوتاهی با زاویه زیاد(بیش از 45 درجه نسبت به افق) و از بالا به کشتی دشمن اصابت می‌کند.
 
پرتابگر سه فروندی این موشک حجم آتش مناسبی در همان شلیک اول از نقطه پرتاب و پیش از اطلاع دشمن از محل فراهم نموده و تأثیر عملیاتی موشک را بالا و تأثیر اقدامات متقابل دشمن را کاهش می‌دهد. با توجه به تصاویر منتشره از این موشک نوع هدایت آن یکی از روش‌های الکترواپتیکی است که کارایی آن را از نظر تأثیرات جنگ الکترونیک دشمن تضمین می‌کند. سرعت بسیار زیاد در هنگام اصابت، زاویه زیاد و حمله از بالا نقاط مثبت عملکرد این موشک است که در صورت جداشونده بودن کلاهک آن می‌توان احتمال مورد اصابت قرار گرفتن آن از سوی دشمن را در حد صفر دانست.
 
لانچر سه موشکه خلیج فارس

به گزارش مشرق، موشک تندر که برد آن توسط کارشناسان بین 150 تا 250 کیلومتر تخمین زده می‌شود به عنوان یک موشک کوتاه برد(در کلاس بالستیک) در کنار موشک خلیج فارس و به صورت ترکیبی با آن عمل کرده و با توجه به تصاویر سامانه هدفگیری و هدایت آن باید یکی از انوع راداری باشد. عملکرد ترکیبی این دو موشک می‌تواند احتمال اصابت به هدف را بسیار بالا ببرد. از نظر تأثیرات سامانه جنگ الکترونیکی باید ذکر کرد تاکنون موشک‌هایی در دنیا ساخته شده‌اند که در صورت اقدام به جنگ الکترونیک از سوی هدف با آشیانه یابی منبع اخلال به سمت آن رفته و در نتیجه احتمال اصابت به هدف افزایش می‌یابد.

این موشک با توجه به برد مناسب خود برای پوشش دادن تنگه هرمز از عمق خاک ایران توامند هستند. موشک خلیج فارس با توجه به برد مناسب خود، می‌تواند از نواحی غربی استان سیستان و بلوچستان، مرکز استان کرمان و نواحی شرقی و جنوبی استان فارس تمام تنگه هرمز را زیر پوشش خود داشته باشد.
 
موشک ضد کشتی تندر

اما شاید مخوف ترین سلاح ضدکشتی ایران موشک دوربرد سجیل باشد. تاکنون تصور می‌شد سجیل تنها به صورت زمین به زمین قابل استفاده است اما اعلام اخیر نیروهای مسلح در رسانه ملی نشان دهنده قابلیت استفاده از آن برای انهدام اهداف دریایی است. هر چند نوع سامانه هدفگیری و هدایت این نوع از سجیل مشخص نیست اما دقت بسیار بالایی در اصابت به هدف از پیش تعیین شده را از خود نشان داده است. این موشک ضمن توانایی رسیدن به برد 2000 کیلومتر با توجه به دستیابی به سرعت‌های 8 تا 12 ماخ(بیش از 2700 تا کمتر از 4100 متر بر ثانیه) تنها انرژی جنبشی کلاهک آن برای نابودی هدف کافی است اما سرجنگی حداقل 500 کیلوگرمی آن نیز به نیست و نابود شدن هدف کمک می‌کند.
 
به کمک این موشک می‌توان حتی از سواحل شمال کشور یا حتی دورترین نقطه شمال غربی کشور تا بعد از تنگه هرمز را زیر پوشش داشت. این موشک دو مرحله‌ای بوده و با بر خورداری از سوخت جامد و رها کردن مرحله اول پس از اتمام کار شتاب بالایی داشته و استفاده از برخی روشهای کاهش بازتاب راداری کار کشف و ردیابی آن را از سوی دشمن در فاز ابتدایی پرواز دشوار نموده و در فاز نهایی نیز با توجه به اینکه از تصاویر، جداشونده بودن کلاهک این موشک محرز است و سرعت بسیار بالای این موشک، احتمال مورد اصابت قرار گرفتن آن توسط پدافند دشمن حتی کمتر از موشک خلیج فارس است.

علت اشاره به استفاده از عمق خاک برای پرتاب موشک‌ها این است که در صورت پراکنده شدن پرتابگرها در فضای بیشتر بدیهی است کار دشمن برای شناسایی مکان آنها دشوارتر، ابزارهای او برای آسیب رسانی به آنها محدودتر و فرصت این سامانه‌ها برای جابجایی و اختفای مجدد بیشتر می‌شود هر چند که در مورد موشک‌های کم سرعت تر، فرصت دشمن برای کشف آنها بیشتر می‌شود که البته با استفاده از ویژگی‌های مناطق جغرافیایی و ترکیب استفاده از این سلاح‌ها در مناطق دور و نزدیک از ساحل با توجه ماهیت و تعدد اهداف و وضعیت وسائل شناسایی دشمن می‌تواند کارایی این سلاح‌ها را حفظ نماید.

البته باید دقت داشت با توجه موفقیت اخیر نیروهای مسلح کشور در کنترل و به زمین نشاندن یکی از آخرین و پیشرفته ترین هواپیماهای جاسوسی بدون سرنشین درخدمت دشمن، ادوات دشمن برای نگاه به عمق خاک ایران به ماهواره‌های جاسوسی وبرخی اداوات جاسوسی الکترونیک محدود می‌شود که اساساً محدودیت‌های این ماهواره‌ها باعث توسعه سایر وسائل شناسایی شده است و تجهیزات زمینی و هوایی جاسوسی الکترونیک ناچارند در فاصله امنی از مرزهای ایران مستقر باشند که کارایی آنها را در هشدار زودهنگام کاهش می‌دهد.

جنگنده بمب افکن ها

هواپیماهای رزمی نیروهای مسلح کشورمان قابلیت تجهیز به چند نوع موشک هوا به سطح با قابلیت به کارگیری علیه اهداف دریایی را دارد. این موشک‌ها شامل موشک‌های هوا به سطح هدایت اپتیکی، لیزری و راداری هستند.
 
موشک‌های نور و قادر قابلیت هواپرتاب داشته و در کنار موشک‌های سی-801کی و سی-802 به عنوان اصلی ترین سلاح‌های ضدکشتی هواپرتاب محسوب می‌شوند. همچنین از نظر فنی امکان به کارگیری موشک‌های کوثر و نصر نیز ممکن است. جنگنده بمب افکن‌های نهاجا به طور عمده توان حمل تا 5 موشک از این انواع را دارند.

موشک‌های هدایت تلویزیونی ماوریک با وجود محدودیت برد همچنان برای ضربه زدن به برخی اهداف مناسب هستند. بمب‌های اپتیکی قاصد1و2 نیز با برد 30 تا 50 و در آینده نزدیک قاصد3 با برد بیش از 100 کیلومتر به عنوان سلاح‌های دورایستا و قدرتمند برای انهدام اهداف دریایی کارآمد هستند.
موشک‌های هدایت لیزری و اپتیکی کی-اچ-25 و 29 روسی نیز که قابلیت به کارگیری در هواپیماهای سوخو-24 و همچنین سوخو-25 و میگ-29(در صورت ارتقاء) را دارند به عنوان سلاح‌هایی با برد 10 تا 30 کیلومتر و قدرت تخریب متوسط قابل بکارگیری هستند.

همچنین موشک‌های دوربرد، بسیار سریع و ضد رادار کی-اچ-58 هواپیمای سوخو-24 نیز می‌تواند برای حمله به ناوهای دشمن در راستای عملیات انسداد تنگه هرمز به خوبی ایفای نقش کند.

با توجه به تنوع برد و قابلیت تخریب این بمب‌ها و موشک‌ها با توجه به وضعیت منطقه درگیری میتوان از این سلاح‌ها استفاده نمود. مثلاً برای درگیری با ناوشکن‌های موشک انداز دشمن، استفاده از تسلیحات دورایستا لازم است و برای متوقف کردن یک کشتی بزرگ استفاده از یک بمب سنگین.

بالگردها

بالگردهای مخلتفی در مأموریت‌های نظامی دریایی در کشورمان استفاده می‌شوند اما با توجه به وضعیت تهدیدات، بالگردهای شاهد-285 با قابلیت تجهیز به موشک‌های کروز ضدکشتی کوثر و بالگردهای میل-171 با توانایی شلیک موشک‌های دوربرد نور و احتمالاً قادر، می‌توانند از نواحی مختلفی به پرواز درآمده و به طور مؤثری برای ناوگان تجاری و نظامی دشمن تهدید ایجاد نمایند.
 
بالگرد شاهد 285 با موشک ضدشناور
 
همچنین بالگردهای تهاجمی کبری نیز در رزمایش‌های قبلی در عرصه دریا نیز به اجرای مأموریت پرداختند. برخی از این بالگردها در جنگ تحمیلی به موشک ماوریک مجهز شده بودند و امروزه نیز قابلیت تجهیز به برخی از موشک‌های ضدکشتی را در صورت ارتقاء دارند.

قایق‌های پرنده

تاکنون یک نمونه قایق پرنده در کشور عملیاتی شده است. این وسائل که در واقع نسل جدید هواپیماهای آب نشین هستند در زمره هواگردهای اثرسطحی قرار گرفته و توانایی تجهیز به موشک‌های ضدکشتی را دارند.
 
با توجه به توانایی برخواستن از روی آب، سرعت مناسب و سطح مقطع راداری کم، این قایق‌ها می‌توانند در صورت وجود پوشش هوایی مناسب از نقاط مختلفی در سواحل کشور برخواسته و فشار مضاعفی بر ناوگان دشمن وارد کنند.

هواپیماهای بدون سرنشین

هواپیماهای بدون سرنشین رزمی که امروزه جایگاه خوبی در ارتش‌های پیشرفته دنیا دارند در ایران از ابتدا برای مأموریت‌های ضدکشتی نیز درنظر گرفته شده‌اند. جت بمب افکن کرار، قابلیت حمل چهار موشک کوثر را دارد که با توجه به سرعت بالای خود می‌توان انرژی ذخیره موشک را بالاتر برده و آن را به برد بیشتری برساند.
 
این پرنده بردی در حدود 1000 کیلومتر داشته و می‌تواند با بهره گیری از پرتابگر راکتی از هر نقطه‌ای مأموریت خود را آغاز کرده و با رسیدن به برد مناسب اقدام به شلیک موشک‌های خود نماید. هواپیماهای کرار با اتکا به کمیت می‌توانند ده‌ها موشک را به سمت یک ناوگروه دشمن شلیک کنند که قطعاً توان پدافندی این ناوها را مغلوب خواهد نمود.
 
البته باید گفت در کرار تا حدودی از روش‌های در دسترس پنهانکاری(رادارگریزی) مربوط به جنس مواد تشکیل دهنده استفاده شده تا این پرنده‌ها بتوانند خود را به فاصله نزدیک ناوهای دشمن برسانند. اما با این وجود استفاده از موشک‌هایی با برد بیشتر مانند نصر-1 کارایی این پهپاد را در چنین عملیاتی بیشتر می‌کند.

توپخانه و سامانه‌های راکتی

فرماندهان نظامی کشور تاکنون چندین بار از افزایش برد توپ‌های کالیبر بالای کشور صحبت کرده و در مواردی نیز به استفاده از گلوله‌های هدایت شونده به خصوص علیه اهداف دریایی اشاره نموده‌اند. با توجه به اعلام در اختیار بودن گلوله‌های کراسنوپل، ممکن است همین نوع گلوله یکی از انواع مهمات هوشمند و هدایت شونده مورد اشاره باشد. بنابر اعلام فرماندهان نظامی کشور هم اکنون گلوله‌های هوشمندی در اختیار نیروهای مسلح است که با آنها می‌شود حتی خودروهای در حال حرکت را مورد اصابت قرار داد.
 
بدیهی است چنین مهماتی علیه اهداف دریایی نیز قابل استفاده هستند. برد گلوله‌های توپخانه کشور امروز به بیش از 40 کیلومتر رسیده است که برای آسیب زدن و یا انهدام کشتی‌های دشمن با توجه به تدابیر تاکتیکی لازمه دارای قدرت تخریب مناسب و قابل استفاده هستند.

همچنین از بکارگیری موفق راکت اندازهای فجر-3 و 5 علیه اهداف دریایی در رزمایش‌های گذشته خبر داده شده است. البته از تجهیز این راکت‌ها به سامانه هدفگیری و یا هدایت خاص یا بکارگیری تحت راهکنش(تاکتیک) بخصوصی برای تأثیر گذاری اطلاعی در دست نیست.

هر چند در این گزارش بنا بر بررسی منفرد توانایی هر دسته از تجهیزات در عملیات انسداد تنگه راهبردی هرمز بود، اما ناگفته پیداست که استفاده ترکیبی از این توانایی‌ها به خصوص با در نظر گرفتن شرایط گوناگون مثلاً میزان حضور نیروهای نظامی مختلف دشمن منجر به هم افزایی قدرت کشور خواهد شد.
 
به عنوان مثال استفاده مؤثر از توان پدافند هوایی برای کمتر کردن برتری هوایی دشمن و باز کردن فضا برای حضور هواگردهای خودی یکی از این موارد است؛ یا استفاده از زیردریایی‌ها در صورت بروز شرایط برتری هوایی دشمن تأثیر مهمی در انسداد طولانی مدت تنگه هرمز خواهد داشت.

تمام آب‌های اطراف کشور در سطح و زیرسطح به طور دائم زیر نظر سامانه‌های شناسایی کشور از جمله هواپیماهای گشت دریایی و هواپیماهای بدون سرنشین و سامانه‌های نظارتی زیرآبی است و اهداف ردگیری شده دسته بندی شده و سیر حرکتی آنها و حتی ارتباطات آنها ثبت شده و تحت سامانه رصد دائم اهداف دریایی مورد بررسی قرار می‌گیرد.

جمهوری اسلامی ایران هرگز تمایل به برهم زدن ثبات منطقه و جهان نداشته و تنها در صورت اقدام علیه منافع ملی خود، پاسخ متقابل داده است. در زمینه نظامی نیز تأکید رهبر معظم انقلاب همواره بر عدم شروع درگیری نظامی اما پاسخ کوبنده در صورت بروز حماقت از سوی دشمن بوده است. اما هیچ تضمینی وجود ندارد که در عرصه غیرنظامی مانند جنگ سایبری و یا فشارهای اقتصادی از جمله بستن تنگه هرمز و قطع بخش عظیم شریان انرژی به مدت نامحدود، پیش دستی نکند. در واقع ممکن است در صورت وضع تحریم‌های بیشتر به خصوص در خصوص صادرات نفتی کشور، ایران نیز مانع از خروج نفت از آبهای سرزمینی خود شود.

در خصوص برنامه و یا شاید شایعه احداث یک آبراه از خاک امارت متحده عربی برای جایگزینی اضطراری با تنگه هرمز نیز باید گفت صرف نظر از زمان و هزینه لازم برای اجرای چنین پروژه‌ای و کارایی این آبراه در قیاس با تنگه هرمز و در صورت دوام آوردن اقتصاد کشورهای غربی تا آن موقع، تمام خاک امارات زیر برد موشک‌های ایرانی است چه رسد به دهانه‌های این کانال که می‌تواند به راحتی توسط انواع ادوات مورد اشاره در این گزارش ناأمن شود.
 
هرچند در نهایت، ایمان و روحیه شهادت طلبی جوانان ایرانی، جرات را آنچنان از دشمنان خواهد گرفت که نیازی به آزمایش عملی این تجهیزات نباشد.

نگاهی بر توانایی موشکی سوخت مایع ایران

تذکر: مطالب نوشته شده در این مقاله صرفا نظر نویسنده بر طبق شواهد و تحلیل های خود اوست. نویسنده هیچ تاکیدی بر درست بودن مطالب زیر ندارد.



نگاهی بر برنامه ی موشکی سوخت مایع ایران

 
"...وقتى دستور آتش داده شد، صدا مهیبى با آتش زیاد و گرد و خاک بسیار محوطه را فرا گرفت. ناخودآگاه همه سر خود را در دو دست گرفتیم و درازکش خوابیدیم. نمى‏دانم چقدر طول کشید؛ ولى احساس کردیم صداى موشک لحظه به لحظه از ما دورتر مى‏شود و در دود و گرد و غبار مى‏توانستیم آتش عقب آن را ببینیم... "
این لحظه ی پرتاب اولین موشک بالستیک ایران توسط یک شاهد عینی بود. این موشک که به یکی از بانک های بغداد اصابت کرد باعث شروع مرحله ی جدیدی از جنگ تحمیلی شد. این موشک که از نوع اسکاد بی بود، سرانجام زیر بنای ساخت موشک های ایرانی سری شهاب شد که امروزه یکی از مهمترین ارکان دفاعی ما محسوب میشوند.
برنامه ی موشکی سوخت مایع ایران بر پایه ی موشک اسکاد بنا شد. این موشک روسی ساختاری نسبتا ساده و بردی حدود 300 کیلومتر داشت. دقت موشک خیلی زیاد نبود ولی جای پیشرفت داشت. نتیجه ی اولین تلاش ساخت موشک شهاب 1 شد.

شهاب 1
 

شهاب 1 بنا بر گفته ی بعضی منابع کپی اسکاد بی روسی و بنا بر گفته بعضی دیگر کپی هواسنگ 5 کره ی شمالی است. اعداد دقیقی از این موشک در دست نیست. ولی مورد اول محتمل تر است. چرا که بعضی مقالات در مورد موشک های ایرانی خبر از اوراق شدن یک موشک اسکاد توسط ایرانی ها را می دهند. البته معلوم نیست ایران توانسته باشد در آن زمان موشک اسکاد را کپی کند. به هر حال به نظر می رسد در زمینه ی تامین قطعات، آموزش طراحی موشک، انتقال تکنولوژی و فروش ماشین آلات مهم کره ی شمالی، چین و روسیه به ایران کمک کرده باشند.
به نظر می رسد تولید این موشک پس از تولید موشک فاتح 110 متوقف شده باشد. البته هنوز تعدادی از آنها در نمایشگاه ها و رژه ها و رزمایش ها مشاهده میشوند.
به نظر می رسد پس از چندین سال کار با موشک شهاب ایران توانایی ساخت شهاب 1 را به طور کامل دارا باشد.

شهاب 2
 

مانند شهاب 1 بحث بر سر اصلیت این موشک نیز مطرح است. این دفعه آن را کپی هواسونگ 6 یا اسکاد سی می دانند. احتمال دوم محتمل تر است چون منابع در مورد فروش اسکادسی به ایران کم هستند. ولی در زمان رونمایی از این موشک روابط ایران و کره ی شمالی گسترش یافته بود. احتمالا ایران برای ساخت این موشک نیز از کمک های کشور های خارجی مانند چین، روسیه و کره ی شمالی استفاده می کرده.

وضعیت این موشک هم در زرادخانه ی ایران نامشخص است. احتمالا به تازگی پس از تولید موشک قیام 1 تولید نمیشود. تعداد نامشخصی هنوز در زراد خانه ی ایران هستند.


 

لانچر های این موشک از نوع ماز و اصلاتا روسی می باشند که از ابتدا برای موشک های اسکاد در نظر گرفته شده بودند. در یکی از رژه ها عکس لانچری متفاوت از لانچر ماز دیده شد (عکس بالا) که دیگر خبری از آن به گوش نرسید. به نظر می رسد ایران بیشتر تلاش خود را معطوف ساخت لانچر های تریلری که میتوانند به شکل کامیون های غیر نظامی در آیند معطوف کرده و این پروژه به جایی نرسیده. لازم به ذکر است که لانچر های تریلری بیشتر در جاده ها می توانند رفت و آمد کنند در حالی که لانچر هایی مانند ماز در خارج از جاده هم میتوانند حرکت کنند.

شهاب 3



بحث بر انگیز ترین موشک ایران را به جرات می توان شهاب 3 دانست. شهاب 3 کپی موشک نودونگ کره ی شمالی است. این موشک را می توان یک اسکاد بزرگتر با تغییرات اندک دانست. اولین نمایش این موشک در سال 77 و در میدان آزادی تهران در رژه ی هفته ی دفاع مقدس بود. تست های متعدد موشک تا سال 81 ادامه داشت تا این که به گفته ی وزیر دفاع وقت موشک آماده ی تحویل به نیرو های مسلح شد.
به علت تست های متعدد موشک که بعضی از آنها ناموفق ارزیابی شده اند، به نظر می رسد برنامه ی شهاب 3 به جای ساخت موشک نودونگ کره ی شمالی در داخل کشور انجام کاری کاملا مشابه کره ای ها با نظارت و کمک های آنها باشد. احتمالا با این منطق که کره ای ها موشک اسکاد را کشیدند و بزرگتر کردند تا این که شد نودونگ. چرا ما که تا الان اسکاد میسازیم این کار را نکنیم؟
البته بعضی ادعا می کنند موشک نودونگ یک طرح کنسل شده ی روسی است که کره ای ها آن را خریده اند یا حداقل توانسته اند به نقشه ها دست پیدا کنند.
تصاویر مختلف از موتور موشک نشان میدهند که این موتور نمونه ی بزرگ شده ی موتور اسکاد است. تخمین زده شده است که تراست تولیدی این موتور حدود 284 کیلونیوتون است. بدنه ی موشک تفاوتی با بدنه ی موشک اسکاد ندارد به غیر از این که حدود 30 % بزرگتر است.
این که چه میزان از قطعات موشک در ایران تولید می شود جای بحث دارد. برخی منابع ادعا می کنند ایران قادر به ساخت آلیاژ ها ی مورد نیاز برای ساخت موشک های شهاب 3 نیست. گرافیت نیز از موادی است که به نظر می رسد در ایران تولید نمی شود و در سات موشک ها به ویژه کلاهک و جت وین ها کاربرد دارد. قبلا محموله هایی از قطعات و مواد لازم برای ساخت موشک به مقصد ایران کشف شده است. از جمله ی آنها 21 تن فلزو مقدار نامشخصی گرافیت مخصوص بوده. چندین شرکت و موسسه ی روسی تا به حال به همکاری با ایران در زمینه ی ساخت سیستم هدایت موشک، توربوپمپ و آلیاژ های کمیاب متهم شده اند و حتی در بعضی موارد کار به تحریم های آمریکا علیه این موسسات کشیده شده است. عجیب تر از همه این که تصویری در سایت b14643.de است که بنا بر ادعای این سایت نوشته های سیریلیک (خط مورد استفاده در زبان روسی) روی قسمتی از اجزای داخل موشک شهاب 3 است. توان واقعی ایران در زمینه ی ساخت این موشک تا به امروز معلوم نیست. عده ای می گویند ایران هنوز هم قسمت زیادی از قطعات و آلیاژ ها را وارد می کند و عده ای دیگر می گویند ایران موشک را تا حد بسیار زیادی بومی سازی کرده. هیچ حرفی در این مورد از مسئولین ایرانی شنیده نشده. البته به جز یک مورد که ایران ادعا می کند ژیروسکوپ های لیزری دقیق برای هدایت موشک هایش ساخته. البته این ادعا با خبر این که ایران چندی پیش در حین تلاش برای وارد کردن ژیروسکوپ های لیزری از چین از طریق کشتی شکست خورد مغایرت دارد.
لانچر موشک شهاب 3 از نوع تریلری و احتمالا مشابه نمونه ی کره ای است. در مورد این که آیا ایران از این نوع لانچر تولید می کند یا نه اطلاعاتی در دست نیست. ولی با توجه به ساخت لانچر های متفاوت برای موشک سجیل بعید نیست که ایران جداقل توانایی ساخت چنین چیزی را داشته باشد.
لازم به ذکر است موشک نودونگ توسط پاکستان به نام غوری 1 تولید می شود. شایعاتی مبنی بر علاقه ی میانمار به ساخت بمب اتمی و موشک های بالستیک با کمک کره ی شمالی به گوش می رسد. اگر این شایعات درست باشند احتمالا موشک نودونگ میانماری هم به جمع موشک های دیگر می پیوندد.
در سال 90 ایران سیلوه های 15 ساله ی موشک های شهاب را "رونمایی" کرد. به نظر می رسد این سیلو ها همزمان با کار بر روی موشک ساخته شده اند. تاریخ آنها به زمانی بر میگردد که به ادعای سیا ایران هنوز به دنبال ساخت بمب اتم بوده. شاید این توجیهی برای وجود این سیلو ها باشد. چرا که استفاده از کلاهک های متعارف بر روی موشک هایی که درون سیلو قرار دارند کاری کاملا غیر عادی و از نظر هر دو نظر استراتژیک و تاکتیکی بی نتیجه یا با نتیجه ی محدود است.
این موشک اولین موشک ایرانی بود که میتوانست به اسرائیل برسد. برد 1300 کیلومتری آن به ایران این اجازه را میداد که مستقیم به تهدید اسرائیل بپردازد. گفته میشود اسرائیل سامانه ی موشکی ارو 2 خود را برای مقابله با این موشک و موشک های مشابه ساخته است. گفته میشود ارو 1 برای مقابله با اسکاد های عراقی و سوری ساخته شده بود.
این که آیا این موشک هنوز تولید می شود یا نه بحث هایی وجود دارد. بعضی ها با توجه به ساخته شدن موشک سجیل و شهاب 3 بی ساخت این موشک توسط ایران را معقول نمیدیدند. بعضی دیگر با توجه به پارامتر قیمت تمام شده و این که موشک های شهاب 3 بی و سجیل ممکن است با استفاده از قطعات و آلیاژ های وارداتی ساخته شده باشند و تولیدشان محدود باشد می گویند ایران هنوز شهاب 3 عادی را تولید میکند.
در باره ی دقت این موشک نظرات مختلفی دیده شده که از 50 متر تا 2500 متر متغیر است. با اطلاعات کنونی واقعا نمیتوان در این مورد نظری داد.
عده ای از غربی ها ادعا می کنند کره ی شمالی با استفاده از گاز های خروجی اقدام به چرخش موشک در مرحله ی سقوط میکند که دقت آن را افزایش میدهد. به نظر می رسد ایران نیز چنین قابلیتی را به موشک شهاب 3 داده بشاد.
با توجه به دقت و خصوصیات نسب های بعدی موشک شهاب و موشک سجیل به نظر میرسد این موشک نتواند از پس سیستم های ضد موشکی اسرائیل بر بیاید. به نظر میرسد این موشک در حال حاظر همراه با موشک های پیشرفته تر شلیک شود تا به عنوان اهداف جانبی هدف سیستم های ضد موشک قرار بگیرند تا شانس بقای موشک های دقیق تر بیشتر شود و به هدف خود اصابت کنند.
شهاب 3 در حالت عادی از کلاهک های متعارف استفاده می کند. کلاهک های خوشه ای و حتی چف هم دیده شده اند. در سال 90 در جریان رزمایش ها کلاهک بارانی هم به نمایش در آمد.

 

به نظر میرسد شهاب 3 های جدید با کلاهکی شبیه پستانک(که در تمام موشک های بالستیک جدید ایران به کار میروند) ساخته میشوند. عکس بالا چنین موشکی را نشان میدهد. توجه کنید که موشک با توجه به اندازه ی بالک ها نسبت به بدنه از نوع شهاب 3 بی نیست.

شهاب 3 بی/قدر اس؟/قدر ام؟


 

شهاب 3 بی نامی است که غربی ها روی نسل جدید موشک شهاب گذاشته اند. نام ایرانی این موشک معلوم نیست ولی با توجه به سخنان فرماندهان در رزمایش موشکی اخیر (سال 90) به نظر میرسد نام این موشک قدر اس یا قدر ام باشد. اولین حظور این موشک و رونمایی از آن در رزمایش پیامبر اعظم 3 در سال 2003 بود.
تغییرات ظاهری این موشک شامل تغییر در طول موشک، شکل کلاهک و اندازه ی بالک ها نسبت به بدنه است. برد این موشک 2000 کیلومتر اعلام شده است. تغییرات درونی طبق گفته ی مسئولین "افزایش دقت و انجام مانور قبل از برخورد برای کم کردن احتمال نابودی موشک توسط ضد موشک ها" است. کلاهک با توجه به شکلش وزن کمتری دارد.
شهاب 3 بی احتمالا از سیستم هدایت پیشرفته تری استفاده می کند. این موشک احتمالا در حال حاضر نیز تولید می شود. اما معلوم نیست به چه تعداد. غربی ها برد موشک را به این نسبت میدهند که ایران بدنه را با آلومینیوم ساخته. نه فولاد. کاری که کره ای ها در ساخت موشک نودونگ 2 کردند. در سال 2010 در رژه ی کره ی شمالی موشک نودونگ با کلاهکی بسیار شبیه به کلاهک موشک های ایرانی دیده شد. به نظر می رسد این موشک همان نودونگ 2 باشد. بنابر این چند احتمال وجود دارد:





در کل احتمالا درست بودن نظریه ی 4 بیشتر است. ولی من به شخصه هیچ کدام از نظریه ها را رد نمیکنم. یکی از دلایلی که نظریه ی 4 درست تر به نظر میرسد این است که موشک پاکستانی غوری هیچ گاه از کلاهک های جدید استفاده نکرده. ولی احتمالا از بدنه ی آلومینیومی استفاده می کند. به نظر میرسد رابطه پاکستانی ها با کره ی شمالی زود تر از انتقال تکنولوژی کلاهک ها تمام شده است.
حرف و حدیث پشت خود کلاهک جدید زیاد است. عده ی زیادی آن را طراحی ایران میدانند. ولی فردی که خود را یکی از سرداران سپاه پناهنده شده به ایران معرفی میکند و "می خواهد نامش فاش نشود" ادعا می کند اوکراینی ها کلاهک را طراحی کرده اند، کره ای ها قطعات آن را به ایران داده اند و پاکستانی ها مواد لازم را به ایران فروخته اند. این ادعاییست که نمیشود به سادگی از آن گذشت ولی چند پرسش اساسی در این زمینه به وجود می آید.





نکته ی دیگری که در مورد شهاب 3 بی مطرح است، بحث جدا شدن کلاهک از موشک در فاز پایانی پرواز است. مشکل نبود راه مشخص برای کنترل کلاهک در این فاز است. چون شهاب 3 بی برای این کار به موتوری دیگر در کلاهک (که ساخت آن از ایران به علت افزایش هزینه ی ساخت موشک بعید است) یا بالک های متحرک مانند موشک فاتح 110(که تا به حال روی این موشک دیده نشده اند) نیاز دارد. آخرین مدرک برخورد کل موشک شهاب 3 به هدف در فیلم رزمایش موشکی اخیر است. البته فیلم مذکور ممکن است برای موشک شهاب 3 عادی باشد. با توجه به شواهد نظر شخصی بنده عدم جدا شدن کلاهک از موشک در فاز پایانی است. ولی لزومی بر صحت این موضوع نیست.
عده ای کلاهک جدید را دارای سیستم کنترلی مانند موشک زلزال در فاز پایانی دانسته اند. به دلیل این که تا به حال فاز پایانی موشک دیده نشده، نمی توان در این مورد هم نظر قطعی داد.

قدر 1



تفاوت این موشک با شهاب 3 بی تنها حدود 20-30 سانتی متر افزایش ارتفاع در پایین کلاهک است که با تو جه به مکان لوله های انتقال سوخت مشخص است. تفاوت های دیگر این موشک با شهاب 3 معلوم نیست. شاید این فضا برای سیستم هدایت یا کلاهک سنگین تر باشد.

قدر 110
به نظر می رسد نوعی شهاب 3 بی با ارتفا بیشتر و در نتیجه سوخت بیشترو برد بیشتر باشد. اطلاعات دقیق تری از این موشک در دست نیست.



قدر ؟؟؟


 
به نظر می رسد این موشک شهاب 3 با کلاهکی متفاوت از تمام کلاهک های دیده شده باشد. اطلاعات بیشتری از این موشک هم در دسترس نیست. (با عرض پوزش از خوانندگان تصویر ابتدای مقاله در مورد این موشک درست نیست)

قیام 1
 

می توان قیام 1 را نسل جدید موشک شهاب 2 دانست. مهمترین ویژگی این موشک نداشتن بالک های پایدار کننده است. این یعنی ایران توانسته با سیستم هدایت پیشرفته ای جای خالی آنها را پر کند. حذف بالک به معنی کم شدن مقاومت هوا و در نتیجه افزایش برد موشک است و برتری دیگر آن کم شدن سطح مقطع راداری موشک و افزایش بقاپذیری آن است. این موشک که جدیدا به تولید انبوه رسیده بردی معادل 750 کیلومتر دارد. شکل کلاهک مانند تمام موشک های پیشین عوض شده است.
موتور موشک با موتور موشک شهاب 2 یکیست. بدنه طبق اندازه گیری ها (که البته هیچ کدام دقیق نیستند) کمی کوتاه تر از شهاب 2 است و حدود 10.5 متر طول دارد.
این که از ابتدا نام این موشک قیام 1 اعلام شده می تواند مبین این باشد که ایران قصد ساخت موشکی به نام قیام 2 (بر پایه ی شهاب 3) و یا شاید حتی ساخت قیام 3 (بر پایه ی قدر 110 یا سجیل) را دارد. به احتمال بسیار زیاد با تولید این موشک دیگر شهاب 2 یا 1 تولید نخواهند شد.

ماهواره بر سفیر
شهاب 3 بستری برای ساخت ماهواره بری به نام سفیر برای ایران شد. تا کنون (شهریور 90) 2 ماهواره ی امید و رصد با این موشک به فضا پرتاب شده اند و ایران را نهمین کشوری کرده اند که با موفقیت ماهواره ای را در جو زمین قرار داده است. تست اولیه ی این موشک به گفته ی غربی ها ناموفق بوده. ولی این ماهواره بر تا کنون 2 ماهواره را با موفقیت در مدار زمین قرار داده. توان کم آن باعث شده ایران به دنبال موشک های قدرتمند تر برای پرتاب ماهواره باشد.
نکته ی مهم در مورد ماهواره بر سفیر مرحله ی دوم آن است که به نظر میرسد نمونه ی کوچک شده ی موتور موشک موسادان کره ای باشد. معلوم نیست ایران ان موتور را خود ساخته باشد یا از کره خریده باشد. این موتور احتمالا در مرحله ی دوم موشک اونها 2 کره ای که نتوانست ماهواره ی خود را در جو قرار بدهد استفاده می شود. سوخت مورد استفاده در آن نیز با سوخت مورد استفاده در شهاب 3 متفاوت است (این موشک از سوخت گران قیمت ولی قدرتمند UDMH استفاده میکند) . مرحله ی دوم برای هدایت از چند جک هیدرولیکی برای تغییر جهت خود موتور استفاده می کند. در کل خیلی از کارشناسان این موشک را قدم مهمی برای ایران در زمینه ی ساخت موشک های با برد بیشتر میدانند.
به گفته ی این افراد سفیر میتواند محموله ای 50 کیلوگرمی را 4000 کیلومتر جابه جا کند. مشکل این است که سفیر از سوخت و احتمالا موتوری بسیار پرهزینه استفاده می کند.
موشک سفیر از همان لانچر موشک شهاب 3 استفاده میکند.
نسل دوم موشک سفیر به نام موشک سفیر بی قرار است به زودی ماهواره ی فجر را به فضا پرتاب کند. تراست موتور این موشک افزایش یافته و بعضی منابع خبر از استفاده از بوستر را روی این موشک می دهند.

----------------------------
تا اینجا در مورد موشک هایی بحث کردیم که وجودشان اثبات شده است. از این جا به بعد در مورد موشکهایی حرف میزنیم که در دست طراحی اند یا غربی ها در مورد آنها ادعاهایی کرده اند. هنوز معلوم نیست این ادعا ها تا چه حد صحت دارند.
ماهواره بر سیمرغ
این موشک که معلوم نیست تا چه سالی به بهره برداری خواد رسید قرار است ماهواره های 100 کیلوگرمی ایرانی را به مدار 700 کیلومتری سطح زمین ببرد. موتور مرحله ی اول آن از کنار هم گذاشتن 4 موتور شهاب 3 به دست آمده و موتور مرحله ی دوم آن احتمالا موتور مرحله ی دوم ماهواره بر سفیر است. اگر این موشک عملیاتی شود می تواند شروعی بر فرستادن ماهواره های مختلف ایرانی به فضا باشد.
با وجود شباهت زیاد این ماهواره بر به اونها 2، این دو موشک کاملا با هم متفاوت اند. سیمرغ از 4 موتور شهاب 3 استفاده میکند. اونها 2 از موتور موشک دونگ فنگ 3 چینی که خود از 4 موتور تشکیل شده استفاده می کند و این را با مقایسه ی نازل های این موشک ها به راحتی می توان فهمید. موشک سیمرغ از 4 توربوپمپ مجزا برا یپمپاژ سوخت به موتور استفاده می کند. ولی اونها 2 از 1 توربوپمپ. اونها 2 بالک ندارد. ولی سیمرغ دارای بالک است.
سال 91 به عنوان سال اولین پرتاب سیمرغ معرفی شده است.
شهاب 4
با وجود این که مقامات ایرانی اعلام کرده اند موشک شهاب 3 آخرین موشک از سری شهاب خواهد بود، غربی ها ادعا می کنند ایران روی موشک با برد بیشتری به نام هایی شهاب 4 کار میکند. به گفته ی بعضی ها قرار است این موشک کپی تاپه دونگ 1 کره ای باشد. به نظر نمیرسد ایران هیچ گاه قصد ساخت این موشک را داشته. چون موشک های موثرتری مانند سیل با همان برد را دارد.
شهاب 5
عینا مانند بالا. قرار بوده این موشک کپی تاپه دونگ 2 کره ای باشد.
پروژه ی کوثر
تنها موشکی که به نظر میرسد ایران واقعا روی آن کار میکرده (برخلاف شهاب 4 و 5) پروژه ی کوثر است. دلیلش اطلاعات به ظاهر مرتبی است که از این موشک موجود است. کل پروژه این است که ایران تلاش می کرده با مهندسی معکوس موتور موشک اس اس 4 روسی یک موشک قاره پیما بسازد. اطلاعاتی از فروش موتور این موشک به ایران توسط شرکت های روسی موجود است. معلوم نیست این اطلاعات تا چه حد موثقند ولی در کل جالب به نظر می رسند. به نظر میرسد این پروژه برای زمانی باشد که به قول غرب ایران تلاش داشته بمب اتم بسازد (طبق از گزارش سیا). چنین کاری توسط ایران اگر واقعا زمانی قصد ساخت بمب را داشته معقول به نظر می رسد. به هر حال هیچ خبر جدیدی در مورد این پروژه اگر واقعا وجود داشته به نیست.
موشک تندر 69
تنها موشک سوخت مایع ایران که هیچ ربطی به اسکاد ندارد تندر 69 است. این موشک نمونه ی زمین به زمین موشک سام 2 یا اچ کیو 2 چینی یا صیاد ایرانیست.برد آن 150 کیلومتر است و مشابه موشک سی اس اس 8 چینی هاست. به نظر میرسد خط پروازی آن مانند موشک فاتح 110 باشد. با توجه به وجود موشکی مانند فاتح و این موضوع که هر دو در یک سال رونمایی شدند به نظر میرسد تندر 69 به آن شکل به تولید انبوه نرسیده یا اگر هم رسیده حتی در رژه ها هم به نمایش در نیامده.
اما سال 90 زمان رزمایش موشکی پیامبر اعظم 4 یک موشک تندر "ضد کشتی" مانند آن چیزی که در فاتح 110 دیده شد مورد آزمایش قرار گرفت. شاید این آغاز فصل جدیدی از فعالیت این موشک در ایران باشد.

نویسنده: امید.د (اسپهبد)
1:این موشک در ایران بهینه سازی شده باشد و سپس کره ای ها این طرح را با همکاری ایران اجرا کرده باشند. کره ای ها موشک خود را زودتر به نمایش گذاشته باشند. ایران تا زمان تهدید صبر کرده و سپس موشک خود را رونمایی کرده است. این احتمال کمی نامعقول است. 2:این موشک بهینه سازی کره ای ها باشد. آنها موشک را رونمایی کرده اند (گرچه هیچ عکسی منتشر نکرده اند). ایران به علت رابطه اش با کره ای ها در زمین هی موشک شهاب 3 این طرح را مانند موشک نودونگ خریده باشد. 3:این موشک نتیجه ی یک پروژه مشترک بین ایران و کره ی شمالی بعد از اعلام نیاز ایران به افزایش کارایی موشک شهاب 3 برای حملات متعارف باشد. 4:این موشک نتیجه ی سیر تکاملی متفاوتی باشد که کره و ایران جداگانه در پیش گرفته اند. کره ای ها ابتدا موشک با بدنه ی آلمینیومی را ساخته اند. سپس ایرانی ها با تعویض کلاهک و سیستم هدایت و اندازه ی بالک ها تغییرات عمده ای در قدرت موشک به وجود آورده باشند. نتیجه موشک شهاب 3 بی شده است و کره ای ها هم از ارتقای ایرانی ها استفاده کرده باشند. 5:این احتمال هم مطرح است که کره ای ها فقط به شکل کلاهک جدید ایرانی علاقه نشان داده باشند. موشک دیده شده در رژه ی کره ی شمالی موشک نودونگ 1 با تغییرات بر روی کلاهک باشد (مانند شهاب 3 های جدید ایران که در بالا به آنها اشاره شد). هر چه باشد کره ای ها هم بمب اتم دارند و هم تسلیحات شیمیایی مخرب. نیازی به دقت بالا در موشک های آنها دیده نمیشود. 1: با وجود این که اوکراینی ها روابط خوبی با ایران دارند، تا به حال خبری از کمک های موشکی آنها به گوش نرسیده (برخلاف روسیه، چین یا کره ی شمالی). چه طور ایران توانسته این طور بی سر و صدا از اوکراینی ها کمک بگیرد؟ 2:اوکراینی ها به علت واقع شدن در یکی از صنعتی ترین مکان های اتحاد جماهیر شوروی بنیه ی خوبی دارند. ولی تا به حال موشک تهاجمی به این شکل نساخته اند. بلکه بیشتر در زمینه ی ساخت ماهواره بر فعالیت کرده اند. چه طور می شود اوکراینی ها وقتی هنوز موشک بالستیک خود را نساخته اند، به فکر طراحی کلاهک آن برای کشور ایران بیفتند؟ حتی اگر این طور باشد چه طور ایران از اوکراین (که توان خوبی در زمینه ی تولید قطعات موشک دارد) قطعه نمیخرید؟ 3:چرا این شکل کلاهک تا قبل از رژه ی اخیر روی موشک های کره ای دیده نشده بود؟ به هر حال آن ها تنها همین یک موشک را نمی ساختند و در این فاصله چندین موشک را آزمایش کرده بودند. 4:چه گونه پاکستان بدون مناسبات قبلی در این زمینه اقدام به فروش مواد لازم برای ساخت این موشک ها کرده بود؟ سابقه ای در این زمینه در دست نیست. 5:و از همه مهمتر، چگونه سازمان های اطلاعاتی کشور های غربی خبری از این معاملات گسترده توسط ایرانی که در آن زمان تمام حرکاتش تحت نظر این سازمان ها بود، نداشتند؟

گزارش تصویری / تحویل سامانه سعیر به سپاه


امروز و در طی مراسمی سامانه توپ ضد هوایی سعیر به نیروی هوا فضای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی تحویل داده شد.