امریکا در مذاکرات اخیر با جمهوری اسلامی ایران درباره مسائل هستهای بحث جدیدی را درباره توسعه موشک بالستیک ایران مطرح کرده است که با واکنش تند مقامات ایرانی مواجه شده است.
اخیرا یک مقام امنیتی آمریکا ادعا کرده که ایران تا سال ۲۰۱۵ به موشکهای بالستیک قارهپیما دست پیدا خواهد کرد. این مقام مایکل فلین رئیس آژانس امنیت دفاعی آمریکاست که این ادعا را در جلسه کمیته نیروهای مسلح سنا بیان کرد.
وی این پیشبینی را مبتنی بر اطلاعات بدست آمده از سخنان فرمانده ستاد مشترک آمریکا درباره دستیابی ایران به موشکهای بالستیک قارهپیما دانسته که به نظر او قابل اعتماد است.
حال این سوال مطرح است که چرا با وجود اینکه مذاکرات هستهای ایران با کشورهای ۱+۵ پیشرفت داشته، مقامات امریکایی موضوع جدیدی را دردستور کار مذاکرات با ایران قرار می دهند در حالی که می دانند با مخالفت ایران مواجه خواهند شد. در این خصوص دو دیدگاه و تحلیل وجود دارد که عبارتند از:
رویکرد اول : در این رویکرد که نگاهی امریکایی و اسرائیلی به فعالیتهای هستهای و نظامی ایران است، ایران در سه حوزه متفاوت اما مکمل پیشرفتهای مهم و جدی داشته است و امریکا و متحدانش نباید اجازه دهند این حلقه سه گانه تکمیل شود زیرا در این صورت توان بازدارندگی جمهوری اسلامی ایران به حداکثر رسیده و دیگر امکان تهدید ایران وجود نخواهد داشت. این سه حوزه عبارتند از :
۱- فعالیتهای هستهای؛ در حدی که ایران بتواند اورانیوم لازم را برای تولید انرژی هستهای تا درصد لازم غنی سازی کند. این مرحله با غنی سازی ۲۰ درصد با حدود ۱۹ هزار سانتریفیوژ انجام شده است و مسیری که ایران طی کرده غیر قابل بازگشت است. در این وضعیت می توان تنها ایران را واداشت که داوطلبانه درصد غنی سازی خود را کاهش دهد چنانکه در توافق ژنو ایران متعهد شده بیش از ۵ درصد اورانیومهای خود را غنی سازی نکند.
۲ - حوزه تولید و پرتاب موشکهای بالستیک یا قاره پیما: به نظر کارشناسان مسائل نظامی و استراتژیک امریکا، ایران در حال حاضر توان پرتاب موشکهایی با برد ۵ هزار کیلومتر با کلاهک یک تنی را دارد. همان موشکی که تحت نام موشک سجیل ازمایش شده است و در حالی که فاصله ایران تا شرق امریکا حدود ۱۰هزار کیلومتر است، ایران فاصله چندانی با توان حمله موشکی به امریکا ندارد و اگر بتواند به چنین توانمندی موشکی دست پیدا کند می توان ایران را یک قدرت موشکی تاثیرگذار خواند.
۳ - حوزه ناوبری و هوانوردی: ایران با به دام انداختن پهباد امریکایی به مقامات این کشور نشان داد که در حوزه ناوبری هوایی و هوانوردی نیز به پیشرفتهای مهمی دست یافته است که با برخورداری از این توان ایران میتواند از موشکهای بالستیک برای حمل کلاهکهای هستهای با هر هدفی که تمایل داشته باشد استفاده کند.
از نظر استراتژیستهای امریکایی هر کشوری در سه حوزه مذکور بتواند به تواناییهایی دست یابد بالقوه یک قدرت هستهای است که دیگر در نظم جهانی نمیتوان دیدگاههای واشنگتن را با تهدید به آن تحمیل کرد. از این رو به نظر آنها نباید اجازه داد توان ایران در فاز دوم چرخه مذکور یعنی تولید و پرتاب موشک با برد بالای ۱۰هزار کیلومتر تکمیل شود به عبارت دیگر از این منظر نمیتوان مسائل هستهای و موشکی ایران را از هم تفکیک کرد و باید بطور توام در مذاکره با ایران بررسی شود.
رویکرد دوم : بر اساس این رویکرد، مسائل محل منازعه و اختلاف با ایران نباید محدود به مسائل هستهای بماند و مهمترین سوژه ای که میتواند و باید محل گفتگو با ایران باشد پیشرفتهای نظامی این کشور در ۲۵ سال اخیر و در سالهای پس از جنگ ایران و عراق است. این دیدگاه در واقع با طرح مسائلی مثل موشکهای بالستیک دستور کار اینده مذاکرت ایران و غرب را پیشاپیش طرح میکند که در زمان مقرر غیر منتظره ننماید و ازسوی ایران بهانه جویی تعبیر نشود.
در باره دیدگاه اول میتوان گفت این دیدگاه بسیار بدبینانه و دور از واقعیت و برآمده از محافل ضد ایرانی در امریکا و اسراییل است. محافلی که ایران را متهم به تلاش برای دستیابی به بمب اتمی میکنند. طرفداران این رویکرد مذاکره با ایران را با بی فایده و خرید وقت و زمان از جانب ایران برای دستیابی به اهداف خود میدانند.
این در حالی است که فعالیتهای ایران که تحت نظارت آژانس بین المللی انرژی اتمی صورت میگیرد، نشان میدهد ایران چنین برنامهای را در دستور کار ندارد و برخی مسائل مانند آلودگی بعضی از سانتریفیوژها نیز مشخص شد که منشا خارجی داشته است و مقامات آژانس آن را تایید کردند. همچنین رهبر عالی ایران بارها تاکید کردهاند که ایران نیازی به بمب اتمی ندارد و تلاش برای تولید و استفاده از این سلاحهای مرگبار از نظر شرع اسلام حرام و غیر مجاز است.
اما درمورد دیدگاه دوم مساله طور دیگری است و ایران قصد پنهان کاری در خصوص موفقیتهای نظامی و موشکی خود را ندارد و این پیشرفتها را حق خود میداند که نمیتواند موضوع مطالبه امریکا یا هر کشور دیگری باشد. افکارعمومی در جهان فراموش نکرده است که در جنگ تحمیلی عراق علیه ایران که بسیاری از کشورها از جمله امریکا، شوروی سابق، فرانسه، آلمان، عربستان، کویت و انگلیس به صدام متجاوز کمکهای مستقیم و غیرمستقیم میکردند، ایران برای دفاع از خود تنها و بدون متحد بود و برای تامین تسلیحات دفاعی تکیه گاه اصلی خود را صنایع دفاعی ملی قرار داد. طبیعی است چنین کشوری در دوران صلح باید به پیشرفته ترین و موثر ترین تسلیحات دفاعی مجهز شود تا بتواند از تمامیت ارضی خود دفاع کرده واز بازدارندگی کافی در پیشگیری از تجاوز دیگران برخوردار باشد. این توانایی حداقل انتظار مردم ایران از جمهوری اسلامی ایران است و مسالهای نیست که بخواهد پنهان بماند و البته نمیتواند موضوع اختلاف با دیگر کشورهای جهان باشد زیرا به حوزه حاکمیت باز می گردد و غیر قابل مناقشه است .
بنابر این میتوان گفت طرح مسائل مربوط به موشکهای بالستیک ایران از سوی امریکاییها کاملا هوشمندانه و با اهداف کوتاه و بلند مدت صورت گرفته است. هدف کوتاه مدت پاسخ به مطالبات افراطیهای امریکایی و صهیونیستی است که مخالف مذاکرات در حال انجام ایران و کشورهای ۵+۱ هستند. هدف بلند مدت نیز تهیه دستور کار مذاکرات آینده با ایران است که بعد از توافق نهایی هستهای احتمالا انجام خواهد شد.
در هر دو صورت بعید است ایران حاضر باشد در خصوص این حق مسلم دفاعی خود با طرفهای غربی بویژه امریکا مذاکره کند چنانکه شنیده میشود در مذاکرات جاری هستهای نیز ایران خط قرمزهایی دارد که نمیتواند محل گفتگو با امریکا باشد مانند درخواست کاهش تعداد سانترفیوژها به زیر ۱۰ هزار و تعلیق فعالیتهای پژوهشی و نیروگاه آب سنگین اراک .
باید منتظر بمانیم تا ببینیم در ماههای اینده امریکاییها چه مسائل و موضوعاتی را در مذاکره با ایران طرح خواهند کرد.
ا ف/ن ن