از
جمله نکات مهم، آرایش و تاکتیک حمله به ناوهای آمریکایی بود؛ موضوعی که
نشان داد سپاه برای نابودی نماد اقتدار دریایی امریکا، برنامه ای پیچیده و
چند لایه دارد.
به گزارش
گروه دفاع و امنیت مشرق، نهمین
رزمایش بزرگ پیامبر اعظم (ص) که بخش دریایی آن در روز چهارشنبه برگزار شد،
عامل به وجود آمدن صحنه هایی بود که تا پیش از آن، دیدنش برای بسیاری از
مردم آزاده جهان، قابل تصور نبود. اصابت موشک های ایرانی به شناوری در حد و
اندازه های ناوهای هواپیمابر آمریکا، آنچنان قابل توجه و مهم بود که از
همان ابتدا، مورد توجه رسانه ها و کارشناسان جهان قرار گرفت و به تحلیل و
بررسی این رویداد مهم در تنگه هرمز پرداختند.
از جمله نکات مهم در
این خصوص، آرایش و تاکتیک حمله به ناوهای آمریکایی بود؛ موضوعی که نشان داد
سپاه پاسداران برای نابودی نماد اقتدار دریایی و نظامی امریکا، برنامه ای
پیچیده و چند لایه دارد.
اما سوال مهم در این خصوص، میزان کارآیی و
اهمیت این استراتژی در مقابل ناوگان مجهز و پر تعداد نیروهای فرامنطقه ای
بویژه آمریکا جهت حمله، ضربه و تصرف ناو هواپیمابر آمریکایی است. به طور
خلاصه در این رزمایش، موشک های کروز و بالستیک دریایی، ضربات متعددی را به
ناو هواپیمابر وارد کرده و سپس کار به قایق های تندرو سپرده شد تا با شلیک
صدها راکت و موشک و محاصره ناو، ضربات عمیق تری را به آن وارد کنند و با
ورود قایق کنترل از راه دور با انبوهی از مواد منفجره، قلب غول شناور
شکافته می شود تا تکاوران ایرانی، آنرا تصرف کنند.
بر
این اساس، چند ویژگی مهم در این رزمایش استراتژیک وجود داشت که از جمله
آنها شلیک موشک از بالگردهای سپاه، شلیک 4 موشک نور از ساحل و بیش از 10
موشک از قایق ها در مدت زمانی بسیار کوتاه و اضافه شدن موشک های خلیج فارس
به این حمله بود تا توان دفاعی شناور آمریکایی به شدت تضعیف شود.
اگرچه
ممکن است عده ای حمله به یک شناور فاقد توان دفاعی را از نظر عملیاتی فاقد
اهمیت بدانند اما باید تاکید کرد که مهمترین نکته در هر رزمایش، اجرای
صحیح تاکتیک، سرعت زمانی مناسب و نظارت بر مراحل عملیات است و در کنار آن،
کسب اطلاع از دقت سامانه های مهمی چون موشک های بالستیک حائز اهمیت است که
همه اینها در این رزمایش به خوبی پیاده شد و عملا ظرف کمتر از چند ساعت،
ناوهواپیمابر از رده خارج شد.
نقش ویژه خلیج فارس در اقتدار دریایی ایراندر
این میان، می توان ضربه مهم و کارآمد به ناو هواپیمابر را در شلیک موفق و
اصابت دقیق دو فروند موشک خلیج فارس دانست که از جمله تولیدات موفق خانواده
موشک های فاتح 110 است که نسلهای مختلفی از آن تاکنون تولید و
عملیاتی شده است. مهمترین ویژگی همه این خانواده، خطای بسیار کم نسبت به
سایر
سامانههای موشکی سطح به سطح با برد مشابه بوده است.
در واقع علاوه
بر افزایش برد نسلهای مختلف این موشک، دقت و قابلیتهای نگهداری و عملیاتی
آن نیز به بسیار افزایش و بهبود یافته به طوری که آن را در ردیف مهمترین
سامانههای دفاعی کشور در راهبرد پاسخ کوبنده به دشمن قرار داده و همچنین
نمونههای دیگری با قابلیت ضد کشتی و ضد رادار از روی آن توسعه یافته است.
موشک بالستیک کوتاهبرد فاتح-110 با
توجه به بهرهمندی از بالکهای کنترلی روی سرجنگی، تا انتهای مسیر قابل
هدایت و راهبری (کنترل) است و احتمال مورد اصابت قرار گرفتن این موشک یا سرجنگی آن که
سرعتی بین 3 تا 4 ماخ (بسته به نسلهای مختلف آن) دارد توسط سامانههای
ضدموشکی دشمن بسیار اندک است خصوصاً در صورتی که چندین فروند
از این موشک همزمان در محدوده عملکرد سامانههای فوق باشند، کار انهدام
آنها توسط دشمن دشوارتر نیز میشود.
سرجنگی و بالک های موشکهای فاتح-110 (بالا) و خلیج فارس
نمونههای
مختلف این موشک با
بردهای اعلام شده 200 تا 300 کیلومتر دارای محموله انفجاری شدید به جرم 450
تا 650 کیلوگرم است که در نمونههای زمین به زمین سرعت آن به 1.5 کیلومتر
بر ثانیه رسیده و در نمونه دریایی در حدود 1 کیلومتر بر ثانیه است. این
موشک از سامانههای پیشرفته هدایت و ناوبری برخوردار است و زمان واکنشی در
حدود 20 تا 30 ثانیه دارد. با توجه به اینکه در رزمایش امروز اعلام شد که
این موشک ها، 270 کیلومتر برد دارند، عملا از زمان شلیک تا زمان برخورد
کمتر از 5 دقیقه طول می کشد.
اگرچه رویکرد اکثر موشکهای بالستیک موجود در
کشورهای دارای سلاح هستهای جبران خطا با اتکا به قدرت تخریب گسترده سرجنگی
اتمی است اما در موشکهای ایرانی به دلیل استفاده از سرجنگی معمولی، همواره
کاهش خطا جزء مهم فعالیتهای طراحان بوده و در تحویل انبوه اخیر موشکهای قدر، قیام،
فاتح-110 و خلیج فارس به نیروی هوافضای سپاه از سوی وزارت دفاع و پشتیبانی
نیروهای مسلح، سردار دهقان رسما اعلام کرد خطای این سامانههای موشکی به
کمتر از 5 متر کاهش یافته است.
این میزان خطا بسیار کم و در حد
سامانههای زمین به زمین کشورهای تراز اول در صنعت موشکی محسوب میشود که
نشان از پیشرفت چشمگیر کشورمان در زمینه کاهش خطا و افزایش دقت سامانههای
موشکی سطح به سطح دارد.
موشک خلیج فارس در جلوی تصویر و فاتح-110 در تحویل انبوه
به
گزارش مشرق، در پرتابههای بالستیک با افزایش برد به طور معمول، خطا نیز
افزایش مییابد که برای جبران خطای ایجاد شده از سامانههای هدایت، کنترل و
ناوبری استفاده میشود. این سامانهها تلاش میکنند از بروز خطا
در مسیر موشک (در راستاهای مختلف) جلوگیری کنند تا موشک مسیر از پیش تعیین
شده را طی نموده و به هدف خود برسد.
یکی از انواع مهم و پرکاربرد
سامانههای هدایتی موشک به نام سامانه ناوبری اینرسی (INS) است که بخش
عمدهای از کار هدایت، کنترل و ناوبری را آن هم به صورت داخلی و بدون اتکا
به منابع دادهای خارج از موشک با استفاده از اجزائی همچون حسگرها و
شتابسنجها (برای اندازهگیری نیروهای اغتشاشی وارد شده به موشک)،
ژیروسکوپها (ایجاد مختصات مرجع برای سنجش تغییرات در محورهای فیزیکی مختلف
موشک) و رایانههای پردازش کننده دادهها به صورت مجموعهای هماهنگ به
انجام رسانده و به کمک عملگرهای نصب شده در موشک خطاهای ایجاد شده را کاهش
میدهد.
سامانههای هدفگیری، هدایت، کنترل و ناوبری که ممکن است در
بخشی از مسیر از دو سامانه نیز استفاده شود دست به دست هم داده تا خطای
ناشی از منابع متعدد داخل و خارج موشک را جبران نمایند زیرا هر یک از منابع
خطا میتواند سبب شود که موشک به نقطه عقبتر، جلوتر، یا سمت راست و چپ
هدف برخورد نماید.
برخی از این منابع، خطاهای حاصل از ساخت شامل
نوسانات وزنی موشک، نوسانات قطر و طول موشک، خطاهای پدید آمده در ترکیب
سوخت و میزان سوخت قرار داده شده در موشک، مدت زمان سوزش پیشران و متوسط
نیروی تولیدی آن، عدم تقارن بالها و بالکها، عدم تقارن جرمی حول محور
پرواز، همراستا نبود جهت نیروی رانش با محور پرواز، عدم انطباق کامل
محورهای طولی اجزای داخلی موشک پس از مونتاژ (ممان اینرسی طولی)، خطاهای
ناشی از تغییرات جهت و سرعت باد نسبت به پیشبینی، تغییرات خواص هوا نسبت
به مقادیر متعارف در ارتفاعات مختلف و ... است.
سرجنگی و سامانه هدایت موشک فاتح-110 همچنین
حرکات مختلف کره زمین نیز تأثیرات محسوسی روی دقت موشکها دارد که با
بیشتر شدن فاصله محل شلیک از هدف بیشتر خود را نشان میدهد که خطاهای حاصل
از این موارد باید توسط سامانه هدایت و کنترل موشک جبران شود.
برای افزایش دقت
موشکها تا حد نقطهزنی، علاوه بر سامانه ناوبری اینرسی، از یک سامانه
هدایت دیگر برای فاز نهایی تا برخورد به هدف استفاده میشود.
برای
مثال در موشک بالستیک پرشینگ-2 آمریکا با برد 1800 کیلومتر برای افزایش
دقت در فاز نهایی از یک جستجوگر راداری استفاده شده که خطای این موشک
هستهای را به 50 متر کاهش داده و در نتیجه امکان حمل محموله کوچکتری را به
آن داده است. همچنین موشک بالستیک ضدکشتی چین با نام DF-21D نیز از یک
سامانه راداری برای یافتن اهداف برای اصابت دقیق بهره میبرد.
در
سامانههای موشکی کوتاهبرد مانند GMLRS نیز از یک سامانه ترکیبی GPS/INS
استفاده شده که سامانه ناوبری اینرسی موشک را تا محدود چند کیلومتری هدف
رسانده و سپس سامانه GPS نظامی خطای برخورد را به محدود 15 متر کاهش
میدهد.
نکته جالب توجه اینجاست که شرکت آمریکایی سازنده این سامانه
یعنی کمپانی مشهور لاکهیدمارتین از GMLRS به عنوان تکتیرانداز 70 کیلومتر
یاد میکند بنا بر این موشکهای ایرانی که در برد 300 کیلومتر کمتر از یک
سوم این سامانه آمریکایی خطا دارند به حق شایسته نامیده شدن به عنوان
تکتیرانداز 300 کیلومتری هستند.
اصابت موشک بالستیک خلیج فارس به کشتی در رزمایش های گذشته
بر
مبنای نکات فوق موشکهای ایرانی هم باید از سامانهای برای کاهش خطا در
فاز نهایی برخوردار باشند که در مورد موشک خلیج فارس استفاده از حسگر
اپتیکی برای این منظور صریحاً اعلام شده اما در صورتی که خطای زیر 5 متر
شامل موشک فاتح-110 نیز باشد نوع سامانه هدایت فاز نهایی آن ناشناخته است.
به
گزارش مشرق، ذکر این نکته لازم است که به طور کلی دو مفهوم برای خطای موشک
در نظر گرفته میشود. یکی شعاعی از هدف که موشک خارج از آن اصابت نخواهد
کرد و دیگری، خطای دایرهای احتمالی (CEP) که به معنای شعاع دایرهای به
مرکز هدف مورد نظر است که بیش از نیمی از موشکهای شلیک شده به سمت هدف در
آن دایره فرود خواهند آمد که این دایره خطا بر مبنای روشهای علمی مانند
تئوری «مونت کارلو» محاسبه میشود.
صرف نظر از اینکه خطای اعلام شده
کمتر از 5 متر برای موشکهای فاتح و خلیج فارس یا دیگر موشکهای بالستیک
کشورمان بر مبنای کدام مفهوم باشد رسیدن به این میزان دقت تأثیر عملیاتی
محسوسی برای نیروهای مسلح کشورمان خواهد داشت. همانطور که خطای آنها در
اولین آزمایشها در حدود 15 متر بوده و با تذکرات مسئولان ارشد نیروهای
مسلح و کارهای تکمیلی به 8.5 متر رسیده و امروز نیز در ادامه همین روند به
میزان قابل توجه 5 متر رسیده است.
بدین ترتیب با این مقدار خطای کم
نسبت به نسلهای قبلی این موشکها تنوع اهداف قابل انهدام به طور دقیق،
بسیار بیشتر شده و علاوه بر شناورهای دشمن که عمدتاً عرض آنها بیش از 10
متر است (شعاع بیش از 5 متر) شامل جادهها و پلهای مواصلاتی مهم دشمن که
از پدافند مستحکمی برخوردارند، آشیانههای جنگندهها و حتی اهدافی مانند
هواپیماهای جنگنده، ساختمانهای کوچک و ... خواهد بود.
در واقع این
میزان خطای اندک موشکهای فاتح یا خلیج فارس یا دیگر موشکهای بالستیک به
معنای دادن قدرت انتخاب به فرماندهان برای انهدام یک هواپیما یا آشیانه
خاص، باند پرواز فرودگاه یا ساختمانی خاص در محدوده برد صدها کیلومتری این
سلاحها است که به معنی از بین رفتن یک هدف ارزشمند دشمن با اصابت هر فروند
موشک ایرانی از این نوع خواهد بود.
این
در حالی است که قدرت تخریب سرجنگی چند صد کیلوگرمی این موشکها در ترکیب
با انرژی جنبشی قابل توجه آنها چیزی از هدف مورد اصابت باقی نخواهد گذاشت و
در صورت اصابت در اطراف هدف (حتی در محدوده بسیار بیشتر از 5 متر) شعاع
تخریبی این میزان محموله جنگی باز هم کار را تمام خواهد کرد.
از
سوی دیگر موشکهای خلیج فارس و فاتح-110 از چند نوع پرتابگر استفاده
میکنند. پرتابگرهای تک فروندی دارای دارای اتاقک مجهز به تجهیزات محاسبه
پارامترهای پروازی و هدفگیری مستقر بر کامیون، پرتابگر دو فروندی ذوالفقار
مستقر بر خودروی جدید و نیز یک پرتابگر 3 فروندی نیمه متحرک کششی انواع
اصلی این پرتابگرها را تشکیل میدهند.
پرتابگرهای مختلف موشکهای فاتح-110 و خلیج فارس
این
پرتابگرها که اغلب آنها نیز متحرک هستند قابلیت عملیاتی بسیار بالایی به
این موشکها برای پراکنده شدن در مناطق مختلف و اجرای آتش بسیار دقیق علیه
دشمن ایجاد مینمایند که عملاً کار یافتن پرتابگرها قبل از شلیک را برای او
بسیار دشوار میکند خصوصاً امروزه که پهپادهای دشمن توان نفوذ و عملیات در
داخل فضای ایران را تقریباً به طور کامل از دست دادهاند.
آیا کلاهک خلیج فارس از پس ناو هواپیمابر بر می آیند؟هدف
بزرگی که "خلیج فارس" مامور انهدام آن است بسیار بزرگ بوده و یک غول تمام
فلزی با وزنی در حدود 90 تا 100 هزار تن و با ابعادی در حدود 300 متر طول و
بیش از 70 متر عرض به شمار می رود. ناوهای هواپیمابر از بزرگترین کشتی های
موجود در دریاها بوده که علاوه بر ابعاد بسیار عظیم خویش کاملا زره پوش
نیز هستند.
دستیابی به چنین هدفی که بسیار بزرگ و به لحاظ سرعت و
مانور تنبل است، امکانپذیر به نظر میرسد اما در نوع خود از آنچنان حفاظت و
تدابیری بهره مند است که امکان دستیابی به خویش را برای موشکهای کروز و
قایق های تندرو سخت کرده است .
بعنوان مثال ناوهای هواپیمابر
آمریکایی هر کدام با استفاده از تعداد زیادی کشتی های پشتیبانی دفاع هوایی و
حتی زیردریایی های تهاجمی حفاظت میشوند که تعداد زیادی از آنها هم عرض با
ناو حرکت نموده و مقابل مسیر موشکهای کروز قرار میگیرند تا اجازه ورود به
حریم ناوهواپیمابر را نیابند.
علاوه بر آنکه خود ناو و ناوشکن های
همراه آن هم به تعداد زیادی از سامانه های توپی و موشکی مقابله با موشکهای
کروز مجهز هستند اما در این میان موشک بالستیک خلیج فارس با عبور آسان از
تمام این موانع با فرود مافوق صوت از ارتفاع بالا عملا چنین تدابیری را
بلااستفاده می کند.
در عرشه هر ناو هواپیمابر تعدادی هواپیمای
آماده به پرواز لود شده با بمب و موشک و سوخت کامل وجود دارند. همچنین بر
روی عرشه این ناوها تجهیزات بسیار حساس مدیریت پرواز و کنترل فرود و برخاست
مثل کاتابولت وجود دارد که بدون آنها عملا ناو توانایی خود را از دست
میدهد و با یک قایق معمولی غیر نظامی برابری خواهد کرد !
تکرار اجرای فارستال با شلیک اولین خلیج فارسسالها
پیش، انفجار یک راکت هواپرتاب کوچک با نام ام کا 32 زونی در ناوهای
هواپیمابر یو اس اس اینترپرایز و فارستال منجر به آتش سوزی های پیوسته و
بزرگی شد. راکتهای زونی 50 کیلو وزن و 20 کیلوگرم خرج انفجاری دارند. شلیک
اتفاقی و نابهنگام این راکتها بر روی عرشه ناو فارستال منجر به اتفاقی مهیب
یعنی کشته شدن 134 نفر - زخمی شدن 161 نفر و از بین رفتن 21 هواپیما شد .
انفجار روی ناو هواپیمابر فارستال اتفاق
مشابه به آن دو سال بعد در ناو هواپیمابریو اس اس اینترپرایز رخ داد و
انفجار این راکت در اینترپرایز نیز منجر به مرگ 27 نفر و زخمی شدن 314 نفر
همچنین نابودی 15 هواپیمای دیگر شد.
با اصابت دو موشک خلیج فارس به
ناو هواپیمابر، یا این موشک ها به عرشه اصابت کرده و انفجاری مشابه اتفاق
فوق را رقم می زنند و یا با اصابت به رادارها و سامانه های الکترونیکی روی
ناو، پدافند، پرواز هواپیماها و ارسال و دریافت اطلاعات مخدوش می شود که هر
دو، دستاوردی بزرگ محسوب شده و هزینه های غیرفعال کردن چنین شناور مجهز و
بزرگی، به شدت پایین می آید.